زمان هارون دستور تجاوز به آل علی، امام رضا الله ایستاده بود جلوی خانه به اهل خانه گفته بود جمع شوند توی یک اتاق نمی گذاشت سواران هارون بیایند داخل جلودی، فرمانده سپاه بود گفت: باید زیور آلات زنان را بگیرم تا جایی که بیش تر از یک لباس به تن نداشته باشند.»
امام گفت: خودم برایت میآورم قبول نمیکرد. امام قسم خورد. قانعش کرد وقتی جلودی رفت همه لباسها و زیورهای اهل خانه را با خودش می برد.
***
مأمون مخالفان ولایت عهدی را زندان کرد برای جلب رضایت امام یکیشان جلودی بود. ایستاده بود جلوی امام و مأمون امام آرام به مأمون گفت: به خاطر من عفوش کن .»
مأمون گفت میدانی او کیست؟ یادت نمی آید؟! »
امام گفت: «می دانم ببخش .»
جلودی نجواها را نمی شنید فریاد کشید: مأمون به خاطر خدا و خدمت هایی که به پدرت کردم حرف هایش را نپذیر .»
مأمون گفت: «می خواست تو را نجات دهد اما حالا که نمی خواهی حرفش را نمی پذیرم گردنش را بزنید. »(بحار ألانــــوار ط بیــــروت، ج49 ص306، ح16)