به شرط آفتاب  ( ص60 ) شماره‌ی 7200

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام موسی کاظم (عليه السلام) > تعامل هارون با امام کاظم (عليه السلام) > زندان > فحش و ناسزا به امام

خلاصه

شنیده بودم اخرس در مکه به امام رضا الله ناسزا می گوید. وارد مکه شدم کاردی خریدم گشتم تا پیدایش کردم ایستادم در کمینش از مسجد که بیرون می آمد میکشتمش .

متن

شنیده بودم اخرس در مکه به امام رضا الله ناسزا می گوید.

وارد مکه شدم کاردی خریدم گشتم تا پیدایش کردم ایستادم در کمینش از مسجد که بیرون می آمد میکشتمش .

غلام امام رضا سریع خودش را رساند به من نامه ای داد دستم :

«بسم الله الرحمن الرحيم به حقی که من بر تو دارم قسمت می دهم که اخرس را اذیت نکن خداوند محافظم است، کفایت می کند. »

راست میگفتند امام رئوف است؛ حتی با دشمنانش . ( مناقب آل أبــــی طالــــب علیهم السلام ، ج4 ص 360)

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی