به شرط آفتاب  ( ص28-29 ) شماره‌ی 7178

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > زيارت > زيارت وداع رسول الله صلی الله

خلاصه

رفتم جلو سلام کردم جواب دادند تنهایم بگذار آخرین باریست که کنار قبر جدم هستم در غربت میمیرم و کنار قبر هارون دفن میشوم .»

متن

گفت: اهل و عیالتان را جمع کنید برای وداع گریه کنید برایم دیگر برنمی گردم.»

می خواست همه بفهمند مجبور شده برود. جمعیت مقابل خانه اش جمع شده بودند غم مدینه را گرفت. کوچک و بزرگ گریه میکردند پسرش را برد مسجد النبی. جمعیت همراهش.

دستان کوچکش را گذاشت روی قبر گفت: به فرمانش گوش دهید. با او مخالفت نکنید که جانشین بعد از من است. »

نگاه کرد به قبر جدش یا رسول الله، محمدم را حفظ کن. »(بحار ألانــــوار ط بیــــروت، ج99 ص44، ح52)

28

امام رضا الله وارد مسجد النبی شد کنار قبر پیامبر ایستادند برای وداع صدای گریه شان بلند شد چند قدم دور شدند. برگشتند دوباره خودشان را انداختند روی قبر گریستند. وداع چند بار تکرار شد.

رفتم جلو سلام کردم جواب دادند تنهایم بگذار آخرین باریست که کنار قبر جدم هستم در غربت میمیرم و کنار قبر هارون دفن میشوم .»(عیون أخبار الرضــــا علیه السلام، ج2، ص209، ح13)

29

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی