1 خبر دادن از نیت باطنی احمد بزنطی»
احمد پسر ابو نصر بزنطی روایت می کند
من درباره امامت حضرت رضا علیه السلام در شک افتاده بودم نامه ای به آن حضرت نوشتم و درخواست ملاقات کردم؛ و در نظر داشتم اگر اجازه دهد، از او راجع به سه آیه قرآن کریم بپرسم.
این تصمیم را گرفته و عزم خود را جزم کردم و به او نامه نوشتم تا اذن ورود بطلبم؛ اما از منظور خود چیزی ننوشتم جواب نامه آمد که: خداوند ما و شما را عافیت عنایت فرماید؛ اما این که اذن ملاقات طلبیدی این کار فعلا بر من کار سختی است؛ و این قوم بر من راه ملاقات با دیگران را تحت کنترل قرار داده اند؛ و این اسباب زحمت است و الآن نمی توانی؛ إن شاء الله بعداً اگر این راه باز شود و آزادی دهند، آن وقت اذن خواهم داد.
پس آن حضرت در ادامه جواب آن چه را که در نظر داشتم از او سؤال کنم برایم نوشته بودند در حالی که به خدا قسم من در نامه ام، هیچ گونه اشاره ای به آن ها نکرده بودم(1) 1- عيون أخبار الرضا (7)، ج 2، ص 212 ، ح 18 )