یک قمقمه دریا  ( صص 35 ) شماره‌ی 7097

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > خواندن نماز عيد سعيد فطر به روش امام علی و پيامبر

خلاصه

مأمون اصرار داشت که آقا نماز عید فطر را بخوانند. امام رضا فرمودند: «با شما شرط کرده بودم که در هیچ کاری دخالت نکنم.» گفت: «میخواهم دل مردم با شما همراه شود امام فرمودند: «مرا معذور بدارید مأمون بیشتر اصرار کرد...

متن

نماز عید

مأمون اصرار داشت که آقا نماز عید فطر را بخوانند. امام رضا فرمودند: «با شما شرط کرده بودم که در هیچ کاری دخالت نکنم.» گفت: «میخواهم دل مردم با شما همراه شود امام فرمودند: «مرا معذور بدارید مأمون بیشتر اصرار کرد. امام فرمودند: «حالا که اصرار می کنی، بدان که من مانند جدم رسول خدا، نماز عید را خواهم خواند!» گفت: هر طور» دوست دارید انجام دهید» جارچی ها خبر را به اطلاع مردم رساندند «فردا نماز عید را حضرت رضا خواهند خواند آفتاب عید طلوع کرد. کوچه ها و خیابانها در موج جمعیت گم شده بود. زن ها و کودکان روی پشت بام ها نشسته بودند و کارمندان و رجال دولت پشت در خانه آقا جمع شده بودند حضرت غسل عید کردند.  عمامه سفیدی بر سر گذاشتند. عصایی به دست گرفتند و از خانه بیرون آمدند. پا را که در کوچه گذاشتند چهار تکبیر گفتند: «الله أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدانا ...»

صداها در آسمان رها شد و مرو لرزید پاهای آقا برهنه بود. رجال و لشکریان از بالای اسب ها پایین پریدند کفشها از پاها می گریختند و صدای جمعیت همچنان بلند بود: «اللهُ أَكْبَرُ ....»

مأمون لرزید! خبر را شنیده بود. وزیرش خم شد و در گوش او گفت: «اگر علی بن موسی به مصلا برسد کار ما تمام است!» قاصد مأمون خود را به امام رضا رساند و گفت: خلیفه» می گوید برگردید!»

مصلا در حسرت نمازی از جنس نماز رسول خدا مانده بود !(1) نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص ۴۸۹ و ۴۹ )

مخاطب

نوجوان ، جوان

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه