شمه ای از فضایل و معجزات آن حضرت
شیخ صدوق به سند معتبر از حضرت نجمه خاتون مادر آن بزرگوار روایت کرده که فرمود چون حامله شدم به فرزندم رضا هیچ وجه سنگینی حمل در خود احساس نمیکردم و چون به خواب میرفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از شکم خود میشنیدم خائف و ترسان بیدار میشدم صدایی نمی شنیدم. چون آن فرزند سعادتمند از من متولد شد. دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر مطهر خود را به سوی آسمان بلند کرد لبهای مبارکش حرکت میکرد
و سخنی می فرمود که من نفهمیدم. در آن ساعت حضرت امام موسی پدر بزرگوارش، به نزد من آمد و فرمود که گوارا باد تو را ای نجمه خاتون کرامت پروردگار تو سپس آن فرزند سعادتمند را در جامه سفیدی پیچیده و به آن حضرت دادم.
حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواندند و آب فرات طلبیدند و کامش را به آن آب برداشتند .سپس فرزند را به دست من داد و فرمود: این نوزاد را بگیر، که این بقیه الله است، و بعد از من در زمین حجت خداست.