پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی ابن موسی الرضا جلد دو  ( صص 577-575 ) شماره‌ی 6947

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > پشيمانی مامون از واگذاری ولايت عهدی به امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

کمی پس از اینکه امام رضا علیه السلام ولیعهدی را پذیرفت مأمون بسختی از او روی گرداند و کید و مکر خود را نسبت به او پنهان میکرد و شروع به کارهای شر برضد او در شب تاریک و روز روشن نمود. مخالفت مأمون علیه امام تا آنجا بود که او را سخت تحت مراقبت قرار داد و در خانه محبوسش نمود و مانع میشد که علما و فقها به حضور او برسند و با او مکاتبه داشته باشند و از علوم او بهره مند شوند و همین طور از ورود شیعیان به نزد او ممانعت می کردند.

متن

کمی پس از اینکه امام رضا علیه السلام ولیعهدی را پذیرفت مأمون بسختی از او روی گرداند و کید و مکر خود را نسبت به او پنهان میکرد و شروع به کارهای شر برضد او در شب تاریک و روز روشن نمود. مخالفت مأمون علیه امام تا آنجا بود که او را سخت تحت مراقبت قرار داد و در خانه محبوسش نمود و مانع میشد که علما و فقها به حضور او برسند و با او مکاتبه داشته باشند و از علوم او بهره مند شوند و همین طور از ورود شیعیان به نزد او ممانعت می کردند.

مأمون به دلیل موقعیت برجسته امام در قلب مسلمانان از شدت غضب و ناراحتی نزدیک بود منفجر شود و این وضع وقتی شدت یافت که ولیعهدی به آن حضرت سپرده شد زیرا مسلمانان زندگی ساده او را دیدند و اینکه از وسوسه های زندگی به دور و نسبت به دنیا بی رغبت بود و خود را در غم و رنج مردم شریک میدانست و نسبت به ضعفا محبت نشان می داد و با بدبختان مهربان بود و با فراوانی علم او و احاطه به آنچه که جامعه در همه امور به آن احتیاج داشت و بازگشت او به سوی خدای متعال در توجه و تقوای او و غیر آن از اخلاق عالیه ای که فکر درباره آن حیران است و امتداد ذاتی به اخلاق جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که زندگی را دگرگون کرد و به تمام تخلفات و انحرافات در دنیای عرب و اسلام خاتمه داد.

 مردم اخلاق ویژه علوی را در امام رضا علیه السلام ممثل می دیدند بنابراین او را دوست داشتند و به امامت او معتقد بودند، در حالی که مأمون و سایر حکام بنی عباس متصف به ضد صفات امام بودند زیرا از زمان عهده دار شدن امر خلافت کار پسندیده یا فضیلتی که بتوان به آنها نسبت داد از آنان سر نزد. به عبارت دیگر آنها دنبال امیال و خوشگذرانیهای خود بودند و میلیونها در هم از اموال مسلمین را خرج شبهای سرخ میکردند. خدا رحمت کند ابو فراس حمدانی شاعر معترض در برابر ظلم و جور بنی عباس را که در اشعار شگفت انگیز و جاوید خود مقایسه ای بین زندگی علویان و زندگی پر از گناه و منکرات عباسیان کرده است و می گوید:

تمسى التلاوة في ابياتهم سحراً                        و في بيوتكم الاوتار و النغم

اذا تلوا آية غنى امامكم                                     قف بالديار التي لم يعفها قدم

منكم علية ام منهم و كان لكم                         شيخ المغنين ابراهيم ام لهم؟ 

ما في بيوتهم للخمر معتصر                              ولا بيوتهم للشر معتصم 

 و لا تبيت لهم خنثى تنادمهم                           و لا يرى لهم قرد له حشم 

 الركن و البيت والاستار منزلهم                        و زمزم و الصفا والحجر والحرم

شامگاهان و صبحگاهان در خانه های آنان علویان) قرآن خوانده می شود در حالی که در خانه های شما (عباسیان ساز و آواز است.

وقتی آنها آیه ای میخوانند رهبر شما آوازه خوان است. توقف کن کنار خانه ای که اثری از رد پا نیست. 

علی از شماست یا از آنهاست؟ ابراهیم شیخ آوازه خوانان از شماست یا از آنهاست؟

در خانه های آنها (علویان) جز شیره خمر نیست و در منازل آنها (عباسیان) جز برای شر پناهگاهی نیست. 

در آنجا نه مخنثی است که شب را با آشامیدن خمر با او سپری کنند و نه میمونی دارند که خدمت بکند.

 رکن و بیت خانه خدا و پرده های آن منزل آنها و زمزم و صفا و حجر و حرم جایگاه آنهاست.

زندگی علویان مانند خورشید به نور ایمان روشن است و زندگی دشمنان آنها عباسیان مانند شب تاریک است که نه تابشی از ایمان در آن است و نه هدایتی از اسلام و علی ای حال مأمون کوشید تا به جامعه مسلمین نشان دهد که امام رضا علیه السلام با قبول ولایت عهدی تارک دنیا نیست، اما تمام کوششهای او نقش بر آب شد زیرا جهان اسلام فهمید که امام برجسته ترین شخصیت اسلامی در ورع و تقوای الهی است و شیوه او اطاعت خدا و عبادت او و عدم شرکت در امور سیاسی است. 

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی