زندگانی امام هشتم علی ابن موسی الرضا علیه السلام-بانضمام کرامات و معجزات و فضائل و فاجعه ی عاشورای رضوی  ( 302-308 ) شماره‌ی 6890

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > توحيد

خلاصه

محمد بن يحيى و قاسم بن ايوب روایت کرده اند وقتی مأمون به جمعی از بنی هاشم خبر داد که قصد دارد حضرت رضا علیه السلام را به مقام ولایت و خلافت معین کند حسد بردند و خواستند آن حضرت را آزمایش کنند، از آن حضرت خواستند به منبر برود و آنها را هدایت فرماید. امام علیه السلام روی منبر ایستادند و در حال اعتدال و استقامت خطبه ای ایراد کردند که نظیر خطبه های جد بزرگوارشان علی علیه السلام و هر جمله آن کتابی شرح دارد، ما در اینجا فقط به ترجمه آن اکتفاء می نمائیم و شرح آن را به موقع مناسبی حوالت میدهیم

متن

خطبه حضرت رضا علیه السلام و توحید خالص :

محمد بن يحيى و قاسم بن ايوب روایت کرده اند وقتی مأمون به جمعی از بنی هاشم خبر داد که قصد دارد حضرت رضا علیه السلام را به مقام ولایت و خلافت معین کند حسد بردند و خواستند آن حضرت را آزمایش کنند، از آن حضرت خواستند به منبر برود و آنها را هدایت فرماید. امام علیه السلام روی منبر ایستادند و در حال اعتدال و استقامت خطبه ای ایراد کردند که نظیر خطبه های جد بزرگوارشان علی علیه السلام و هر جمله آن کتابی شرح دارد، ما در اینجا فقط به ترجمه آن اکتفاء می نمائیم و شرح آن را به موقع مناسبی حوالت میدهیم .

امام علیه السلام فرمود: اول عبادت معرفت است و ریشه معرفت توحید و یکتا دانستن پروردگار است استمرار نظم و اختلال پیدا نکردن در

مقام توحید با نفی صفات از او پیدا شود زیرا عقول شهادت می دهند که هر صفت و موصوفی قهراً مخلوق است و هر موصوفی خود گواهی می دهد که برای او خالقی باشد و آن خالق هم نمیشود صفت یا موصوف باشد. و برای شهادت دادن هر صفت و موصوفی به تحقیق قرین شدن یکی از آنها پهلوی دیگری و شهادت اقتران بر حدوث آنها حدوثی که در مقابل از لیت بوده و با همدیگر قابل جمع نیستند. پس نشناخته است خدا را کسی که بشناسد ذات او را به سبب تشبیه کردن به چیز دیگر و به توحید او نرسیده است کسی که می خواهد حقیقت و جوهر را به دست آورد و حقیقت و واقعیت او را در نمی یابد کسی که به وسیله تمثیل و توجه به امثال و چیزهای مناسب با او قدم بردارد و او را تصدیق نکرده است کسی که او را متناهی بداند و او را متعالی و مقصود نیافته است کسی که بسوی او اشاره میکند و نه او را قصد جدی کرده است کسی که او را تشبیه نموده و نه در مقابل او و برای او خوار و کوچک شده آنکه او را تبعیض و تجزیه کرده است و نه او را اراده نموده و خواسته است کسی که با خیال خود او را تمثل کرده است. انا ما هر چیزی که شناخته شده به نفس و خود وجود او بشود ساخته شده دیگران و مخلوق است و هر آنچه در دیگری تقوم دارد، معلول است. خلق نموده است خداوند متعال مخلوقات و موجودات را به حالت حجاب بودن آنان در میان خداوند و ایشان و از هم جدا شدن و فاصله پیدا کردن پروردگار متعال با آنان از لحاظ خصوصیت انیت و تحقق وجودی آنان است و آغاز کردن خداوند متعال به ایجاد آنان دلیل است بر آنکه خود او را ابتدائی نباشد، زیرا کسی که در مرتبه اول ایجاد شد عاجز است از ایجاد دیگری و تقویت و آلات دادن بر آنان دلیل است بر آنکه او را اسباب و آلاتی در ایجاد فعل خود نیست زیرا بودن آلات شهادت میدهد به فقر و نیازمندی کسی که در افعال خود اسباب و آلات می گیرد.

و اسماء پروردگار متعال فقط برای روشن کردن و بیان حقیقت الوهیت و ذات مجرد نامحدود است چنانکه افعال او که در خارج ظهور پیدا می کند برای فهمانیدن سعه و نامتناهی بودن و قدرت تام ذات است و ذات او حقیقت واقعیت دار ثابت و ازلی و ابدی و قائم به خود است و کنه و جوهر او با مباینت از مخلوقات او معلوم میگردد و مغایرت او با موجودات دیگر با محدود بودن و تقید آنها معین می شود. پس خدا را جاهل گشته کسی که خواسته است او را توصیف کند و تجاوز به حقوق کرده است کسی که خواسته به او احاطه کند و خطا کرده آنکه خواسته است به کنه و جوهر او برسد و کسی که گفت چگونه است او را تشبیه کرده به چیزی و اگر گفت برای چیست برای او علت و سبب قائل شده و اگر گفت در چه زمانی و کی است پس او را وقتی قرار داده و چون بگوید در چه چیز است پس او را در ضمن چیز دیگر به حساب آورده است و اگر بگوید تا کی و تا کجا است او را متناهی قرار داده و کسی که گفت تا پایان چه؟ برای او نهایت و پایانی ذکر نموده است و کسی که برای او غایت و پایانی قرار دهد او را غایت دار نموده و چون او را دارای غایت و نهایت دانست هستی او را تجزئه و تقسیم نموده است و کسی که او را با جزاء قسمت کند، او را توصیف کرده مانند توصیف اجسام در این صورت از حق متعال منحرف گشته و طعن به او زده است . پروردگار متعال با قبول کردن مخلوقات تحولات گوناگون را به آنان می رساند که خود تحوّل پیدا نمیکند و تحدیداتی که از جانب مخلوق محدود مواجه میشود در زحمت و شدت قرار نمی گیرد.

یکی است نه به عنوان برگردانیدن آن به مفهوم عدد و شمارش و ظاهر

است نه به عنوان برگردانیدن آن به مفهوم انبساط ظاهر بدن در مقابل چیزهای

دیگر و جلوه میکند و از مرحله ستر و خفا آشکار میگردد نه به عنوان امتداد پیدا کردن و ظهور در مقابل بینائی و باطن است نه به عنوان دور شدن و جدا بودن از نقطه معین فاصله و جدا شونده است نه به عنوان مسافت پیدا کردن نزدیک است نه به عنوان قرب با تنقل و ظاهر و لطیف است نه با تجسم. او موجود است ولی وجود او پس از عدم نیست. او کننده و بجا آورنده افعال است نه به اضطرار و ناچاری او اندازه گیرنده و مقدر امور است نه با گردانیدن اندیشه و تحوّل فکری او تدبیر و عاقبت اندیشی در امور را دارد ولی نه با ادامه دادن قصد او خواهنده و میل کننده است ولی نه با نیت او ادراک میکند هر چیزی را ولی نه با آلات حس و حواس او شنونده است ولی نه به وسیله عضو شنوائی او بینا است ولی نه به کمک آلت بینائی مصاحب نمی شود با او اوقات و احاطه نمیکند او را مکانها و ضعف و سستی خواب او را فرا نمیگیرد و صفات او را محدود نمی سازد و وسائل و اسبابی که در راه کمک و قوت گرفتن استعمال می شود او را مقید نمی کند. بود او سبقت گرفته است بر از منه و اوقات و وجود و هستی او پیش از مرتبه عدمی است که قبل از همه موجودات بود و ازلیت همیشگی او پیش از افتتاح موجودات است . به سبب شاعر قرار دادن حواس و آلات شعور شناخته می شود که او را مشعری نیست و به لحاظ آشکار ساختن یا جوهر بوجود آوردن جواهر و طبایع اشیاء فهمیده می شود که او را جوهری نیست و به واسطه تضاد قرار دادن در میان اشیاء معلوم میشود که ضدی او را نباشد و به جهت قرین قرار دادن فیمابین امور شناخته میشود که او را قرینی نیست. متضاد قرار داده است نور را با ظلمت و انکشاف و آشکار بودن را در مخلوقات با ابهام و شناخته نشدن و پیوست و خشکی را با طراوت و رطوبت و سرد شدن و خشونت را با گرمی و نرمی و در میان این اشیاء و امور متخالف و از هم دور شده ائتلاف و نزدیکی قرار داده و امور نزدیک بهم شده و متشابه را تفرقه انداخته است. این تالیفها و تفریقها نشان دهنده باشند با حصول تفریق به وجود کسی که جدا سازنده است و با حصول تألیف و التیام بر تأليف و التیام دهنده آنها و من كل شيئ خلقنا زوجين لعلكم تذكرون ( سورة الذاریات آیه ۴۹ .) پس جدا ساخت بسبب این موجودات مختلف میان زمان گذشته و آینده را تا معلوم گردد که او را گذشته و آینده ای نباشد و این موجودات بلحاظ داشتن غریزه های نهانی شهادت میدهند که غریزه دهنده آنان از غریزه ای که به موجودات عطاء شده است منزه است و آنها با تفاوت داشتن در میان خودشان دلالت دارند که ایجاد کننده تفاوت برای آنها این صفت را ندارد و با وقت و زمان معین داشتن خبر میدهند از وقت نداشتن مؤثر و فاعل وقت .

حائل و مانع قرارداده در میان بعضی از مخلوقات و بعضی دیگر تا فهمیده شود که آفریدگار متعال را حاجبی در میان او و مخلوقاتش نیست مگر خود آنها و او را باشد معنای رب بودن ذاتی آن زمانی که تربیت شده ای نبوده و هنوز مخلوقی وجود نداشت و برای او بود حقیقت اله و معبود بودن آن زمانی که هنوز خدا پرستی نبود و او عالم بود در حالی که دانسته شده ای وجود نداشت و او خالق بود در صورتی که هنوز مخلوقی نبود و برای او بود معنای شنیدن و هنوز شنیده شده ای نبود نیست اینطور که سزاوار معنی خالقیت باشد از زمانی که خلق کرده است و نه بسبب احداث و بوجود آوردن با رئیت را کسب کرده و چگونه چنین باشد در حالتی که (مذ) وجود او را تعیین و توقیف نمیکند و او را (قد) به تحقیق و تقریب مقید نمی سازد و او را گفتن (لعل) به امیدواری و انتظار و محجوبیت و انمیدارد و اطلاق (متی) درباره او موجب توقیت و زمانی بودن نمی شود و کلمه (حین) او را مشمول زمان خود نمی سازد و کلمه (مع) او را به تعاون دعوت نمی کند.

می این است که آلات و وسائل وجود خود را محدود میسازند و هر آلتی به مثل خود دلالت میکند و آثار و نتایج کارهای آنها در اشیاء نمودار شود و اطلاق کلمه (مذ) در موارد اشیاء مانع می شود از قدیم بودن آنها و اطلاق (قد) حفظ میکند از ازلی بودن و اطلاق (لولا) دور میکند آنها را از به کمال رسیدن در محیط همین موجودات و اشیاء معبود ساختگی درست میشود و از همین محیط ادله و براهین برای پروردگار متعال شناخته می شود و به وسیله این محیط و اشیاء موضوع اقرار برای آنان معرفی شده است و به سبب عقلها محکم میگردد و منعقد میشود ایمان به خداوند متعال و اطمینان به او و سپس با اقرار کردن به زبان تکمیل و تثبیت می شود ایمان باطنی و دینداری محقق نگردد مگر پس از حصول معرفت و معرفت کامل نمی شود مگر با حصول حالت اخلاص و صفت اخلاص نیز با موضوع تشبیه جمع نمی شود و موضوع تشبیه نفی نشود با اثبات صفاتی که به عنوان تشبیه ذکر و یادآوری میگردد. پس هر آنچیزی که در مخلوق وجود دارد در خالق وجود نخواهد داشت و آنچه ممکن است در مخلوق پیدا شود ممتنع است در خالق پیدا شود، پس حرکت و سکون در وجود او و بر او جاری نخواهد شد و چگونه جاری میشود بر او چیزی که او آن را اجراء کرده است و یا چگونه بر میگردد بسوی او چیزی که او آن را بوجود آورده است . در این هنگام هر آینه از دست داده و فوت میشود از ذات او خصوصیتی و در جوهر وذات او تجزی حاصل می شود و هر آینه معنی آن از ازلیت امتناع و خودداری میکند و هر آینه خالق صفات مخلوقیت را به خود گرفته و از بارئیت خارج می شود. و هرگاه از جانب پشت محدود گشته و آغاز حرکت معلوم گردد، قهراً طرف روبروی او نیز محدود خواهد شد و اگر خواسته شود او تتمیم و تکمیل بشود، ناچار دلالت خواهد داشت به ناقص بودن آن چگونه سزاوار است ازلی باشد کسی که از حادث بودن ابایی ندارد و چگونه می تواند اشیاء را ایجاد کند کسی که از ایجاد شدن امتناعی نداشته باشد و در این صورت آثار و نشانه های مصنوع بودن درباره او صدق کرده و خود دلالت کننده می شود به خالق و صانع نامحدود ازلی پس از آنکه مدلول علیه یعنی موجودات دیگر بر او دلالت می کرد. نیست در گفتاری که از حقیقت برگردانده شده است حجتی برای اثبات دعوی و رد قول مخالفین و نه در پرسش از آن گفتار معوج پاسخی که لازم باشد و نه در مقصود از آن گفتار تجلیل و تعظیمی که برای پروردگار متعال مناسب باشد و نه در برگردانیدن و کنار زدن از صفات و خصوصیات مخلوق تجاوز و ظلمی به او صورت بگیرد مگر آنکه ما او را سبب امتناع او از انعطاف و انصراف از مقام الوهیت و از لیت برگردانیده و تنزیه و تقدیس کنیم و هم از حدوث و ابتداء شدن او که آغازی برای او نیست و ازلی است دور نماییم و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين .

 این خطبه در کتب درجه اول شیعه ذکر شده مانند عیون اخبار الرضا توحید صدوق و امالی شیخ طوسی و مجالس مفید و احتجاج طبرسی و غیره و خطبه دارای محتوی و مشحون از حقائق و معارف و لطائف و دقائق و مقاصد و معانی بلندی است که البته شروحی بر آن آورده شده، ما خواستیم در اینجا برای آنان که دنبال توحید خالص و ناب هستند، لیکن با متون عربی آشنائی ندارند، ترجمه ای ساده بدون شرح از زلال این خطبه بهره ورشان سازیم و اندیشه های تابناک را بکار بگیریم تا آماده شوند برای چشیدن چشمه زلال و گوارای علوم اهل بیت عصمت و طهارت بویژه علوی رضوی.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی