مادر حضرت رضا علیه السلام :
تکتم نامیده شده و دارای نسب عالی و از بزرگ زادگان است، محدثین بزرگ همانند صدوق و علامه مجلسی بر حسب اختلاف روایات نام مادر حضرت رضا علیه السلام را به نامهای نجمه طاهره، اروی، سکن، سمانه، نوبیه ام البنین خیزران صفر و شقراء ذکر کرده اند.
هشام بن احمد میگوید روزی موسی بن جعفر علیهما السلام از من پرسید از برده و کنیز فروشان مغرب اطلاع داری؟ عرض کردم خبری از آمدن آنان ندارم امام علیه السلام فرمود باری مردی سرخ پوست آمده به همراه من بیا نزد او رویم حضرت سوار شد و من هم سوار شدم به اتفاق رفتیم در محل برده فروشان به مردی از بازرگانان مغرب زمین برخورد کردیم که کنیزی به آن حضرت نشان داد و امام علیه السلام هر یک را می دید، می فرمود: کنیز دیگری داری عرضه کن به ما بازرگان سوگند یاد کرد هیچ کنیزی ندارم مگر کنیزک مریضی امام علیه السلام اصرار فراوان کرد او را نشان بدهد، بازرگان امتناع نمود و نشان نداد حضرت و من مراجعت کردیم، روز دیگر امام مرا خواند و فرمود :
برو به نزد بازرگان دیروز و به هر قیمتی که میشود آن کنیز بیمار را برای من خریداری کن و نزد من آر. هشام میگوید به نزد آن مرد رفتم و به قیمت خیلی گران آن کنیز را خریدم چون خواستم او را تحویل بگیرم به من گفت: آن مردی که دیروز با تو بود کی بود؟ گفتم مردی از بنی هاشم بود. گفت: از کدام سلسله؟ گفتم از نقباء بزرگ آنان گفت: بیشتر از این توضیح بده. گفتم بیش از این نمیدانم گفت من این کنیزک را از دورترین نقاط مغرب خریدم روزی زنی از اهل کتاب این کنیز را همراه من دید سئوال کرد این کنیز را از کجا آورده ای؟ گفتم او را برای خودم خریده ام. گفت: تو لیاقت نداری که چنین کنیزی نزد تو بماند این کنیز سزاوار کسی است که بهترین زمینیان است و چون به تصرف او در آید چیزی نگذرد پسری از او متولد شود که شرق و غرب از او اطاعت کنند هشام میگوید: کنیز را نزد مولایم موسی بن جعفر آوردم و چیزی نگذشت که علی بن موسی الرضا از او به دنیا آمد. ( عيون اخبار الرضا جلد ۱ - بعضی گفته اند ما در ماجده آن حضرت از اهل مغرب و نوبیه بوده و بعضی گفته اند اهل مرسیه است نوبیه سودان امروز و یا جبل سودان است و مرسیه مشترک بین اندلس و افریقا میباشد و احتمال بونه بجای نوبه می رود.) موسى بن جعفر عليهما السلام به عده ای از اصحابش فرمود: من این کنیز را نخریدم مگر به فرمان خدا و وحی .او از چگونگی آن سئوال شد فرمود: پدرم و جدم در رؤیایی وارد بر من شدند و پارچه ای از حریر با آنان بود، چون آن را گشودند صورت زنی بر آن نقش بود، فرمودند:
از این جاریه بهترین اهل زمین بعد از تو به دنیا خواهد آمد و امر فرمودند هرگاه آن مولود مسعود به دنیا آمد نامش را علی بگذارم و گفتند زود است خداوند جهان به او عدل و رأفت و رحمتش را ظاهر سازد، خوشا به حال آنکس که او را تصدیق کند و وای بر آنکس که با او دشمنی ورزد و انکارش بنماید .
معروف است در آن زمانی زنی داناتر و پرهیزگارتر از تکتم نبود، از هنگامی که این کنیز عروس حمیده مادر موسی بن جعفر علیهما السلام گردید، هیچگاه در برابر مادر شوهر بزرگوارش ننشست و از هر جهت رعایت ادب و احترام را می نمود، از اینجا بود که تکتم مورد علاقه بانوی خود قرار گرفته و سفارش او را به فرزندش موسی بن جعفر می نمود می فرمود تکتم جاریه ای است که من از او بهتر ندیده ام، در زیرکی و کمالات معنوی و صوری بی نظیر است خداوند تو را از این پسری عطا فرماید که پاک و بزرگوار باشد تکتم در خانه موسی بن جعفر عليهما السلام طاهره نامیده می شد. میگوید چون باردار شدم به فرزندم على الرضا علیه السلام احساس سنگینی نمیکردم چون به خواب می رفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید خدای متعال از میان شکم میشنیدم این جریان ادامه داشت تا هنگام ولادت آن خورشید ولایت و امامت