تاریخ تحلیلی پیشوایان(ع) - پژوهشکده تحقیقات اسلامی  ( صص180-182 ) شماره‌ی 6733

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > مقابله با نقشه های مأمون

خلاصه

حضرت رضا همزمان با اجرای توطئه های مأمون نسبت به خود برای خنثی کردن آنها دست به کار شد و سیاستها و تدابیر سنجیده و حساب شده ای در پیش گرفت این تدابیر از زمان دعوت مأمون از آن حضرت برای حرکت به سوی خراسان آغاز گشت و تا لحظه شهادت آن بزرگوار ادامه داشت...

متن

سیاستها و تدابیر امام رضا

حضرت رضا همزمان با اجرای توطئه های مأمون نسبت به خود برای خنثی کردن آنها دست به کار شد و سیاستها و تدابیر سنجیده و حساب شده ای در پیش گرفت این تدابیر از زمان دعوت مأمون از آن حضرت برای حرکت به سوی خراسان آغاز گشت و تا لحظه شهادت آن بزرگوار ادامه داشت. اینک نمودارهای برجسته سیاست امام در برابر طرح مأمون:

۱. ابراز ناخشنودی از پیشنهاد مأمون

امام رضا پس از رویارو شدن با دعوت مأمون با گفتار و کردار مراتب ناخشنودی خویش را از این دعوت به گوش همگان رسانید و این سفر را یک سفر اجباری و سفری که به شهادت او منتهی میشود قلمداد کرد.

امام این مطلب را هم به هنگام وداع با بستگانش هم در وقت وداع پیامبر و هم در زمان طواف خانه خدا به شیوه های مختلف به گوش همگان رسانید(۲)( حضرت پیش از ترک مدینه خویشان خود را جمع کرد و دستور داد برای وی مجلس سوگواری تشکیل داده و گریه کنند. در پایان مبلغی پول در میان آنان تقسیم کرد و فرمود من هرگز از این سفر باز نخواهم گشت (دلائل الامامة ص ۱۷۶)

محول سجستانی میگوید حضرت رضا برای وداع با رسول خدا وارد مسجد شد.... من نزد او رفتم و پس از سلام به او تبریک گفتم امام فرمود مرا زیارت کن زیرا من از جوار جدم بیرون می روم و در غربت می میرم و در کنار هارون دفن خواهم شد (بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۱۷).

حضرت جواد که بنا به نقلی در سفر به مکه همراه پدر خود بود با مشاهده طواف پدر ناراحت و افسرده در گوشه ای نشست امام پس از فراغ از طواف نزد فرزندش رفت و از او خواست برخیزد تا بروند. حضرت جواد گفت: توان برخاستن ندارم چگونه برخیزم در حالی که میبینم به گونه ای با کعبه وداع می کنی که گویی دیگر به سوی آن باز نخواهی گشت (اثبات الوصية، ص (۱۷۷))

امام در این موضع علاوه بر توجه دادن همگان به توطئه جدید مأمون همه کسانی را که ممکن بود نسبت به آن حضرت به خاطر پذیرش دعوت خلیفه - بدبین شوند به ماهیت این اقدام و اهداف شومی که فراسوی آن بود آگاه و دلشان را از کینه مأمون لبریز ساخت.

۲. همراه نبردن هیچ یک از بستگان

امام به تنهایی راهی مرو شد و هیچ یک از بستگان حتی تنها پسر خود حضرت جواد را همراه نبرد و بدین ترتیب به مأمون گوشزد کرد که وی نه تنها به آینده کار خوشبین نیست، بلکه این سفر را خطرناک میداند و چه بسا اگر فرزندش را با خود ببرد جان او نیز به خطر افتد(۱)(واقعیتی که این احتمال را تقویت میکند این که هر کدام از علویان مانند محمد بن جعفر و همراهان و محمد بن محمد بن زید و... که راهی مرو شدند جان سالم بدر نبرده و بازنگشتند.).

۳. تماس با پایگاههای مردمی در طول سفر 

برغم آنکه مأمون تمامی تدابیر لازم را برای محدودیت امام در طول سفر اتخاذ کرده و حتی مسیر آن حضرت را مشخص کرده بود امام در هر فرصتی با دوستان و ارادتمندان خویش تماس میگرفت و با گفتار و کردار امامت خویش را تداوم رسالت پیامبر قلمداد و مشروعیت خلافت را از دیگران سلب میکرد.

نقطه عطف این ارتباط جریان گفتگوی امام رضا با مردم نیشابور است. دهها هزار تن از دوستداران علم و حدیث و شیفته اهل بیت ها در مسیر موکب امام اجتماع کرده و از آن حضرت تقاضای رهنمود کردند.

امام در این جمع بی نظیر به موعظه و یادآوری مسائل اخلاقی و حتی مسائل فرعی همچون نماز، روزه و.... نپرداخت؛ بلکه اساسی ترین مسأله اعتقادی یعنی توحید را مطرح کرد و چنگ زدن به ریسمان لا اله الا الله» را تنها راه ایمنی از عذاب الهی دانست.

نکته در خور توجه کیفیت نقل سلسله سند حدیث است. حضرت در نقل حدیث شیوه خاصی به کار برد؛ اسامی پدران بزرگوارش را تا رسول خدا به عنوان سلسله اسناد روایت ذکر کرد. از آن حضرت هم پیش تر رفت و سلسله سند را به خداوند منتهی ساخت.

این کیفیت نقل بیانگر این است که تنها این سلسله به هم پیوسته است که حق ولایت و حکومت بر مردم را دارد و نیز تنها بستری است که انسانها را به در ایمن توحید رهنمون می سازد.

این پیوستگی و ارتباط زنجیره ای در بیان نهایی امام مورد تأکید قرار گرفته است. امام برای آن که جایگاه ولایت را در نظام توحید نشان دهد پیام پایانی خویش را چنین ابلاغ کرد پس از آن که موکب حضرت حرکت کرد سر از کجاوه بیرون آورد و خطاب به بدرقه کنندگان که محو جمالش شده بودند فرمود: «بشُرُوطِها وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِها» با شرایط آن و من از شرایط آنم این فراز از سخن امام در برگیرنده چند نکته مهم است :

الف) توحید برای کسی در ایمن است که به تمامی شرایط آن از جمله شناخت مقام امام معصوم و پیروی از دستورها و برنامه های وی دل بسته و به همه مقرراتش پایبند باشد.

 ب) امام با جمله «من از شرایط آن هستم وجوب فرمانبری از خود را به عنوان شرط توحید بر همه مسلمانان واجب و نقشه مأمون را که میکوشید با واگذاری ولیعهدی به آن گرامی برای خلافت خویش مشروعیتی بیابد خنثی کرد. 

ج) حضرت وجوب اطاعت از خود را از آن جهت که از شرایط توحید است و از سوی خداوند تعیین شده مطرح کرد نه از آن جهت که از جانب مأمون ولی امر است و یا به زودی ولی امر خواهد شد(۱)(برگرفته شده از الحياة السياسية للامام الرضا، صص ۳۱۶ - ۳۲۰).

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی