تلاشهای مذبوحانه
هر چه از زمان ولایتعهدی امام رضا میگذشت مأمون بیشتر احساس زبان و شکست می کرد؛ از این رو در واکنش به سیاستها و تدابیر امام رضا در طول مدت ولایتعهدی دست به یک سلسله اقدامات مذبوحانه ای زد که مهمترین آنها عبارت است از:
۱. جلوگیری از نشر فضائل امام در میان مردم و بی اعتبار کردن شخصیت اجتماعی آن حضرت :جلوگیری رجاء بن ابی ضحاک از نقل فضائل اخلاقی امام برای مردم(۲)(ر.ک: بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۹۵ و عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۹۷) وادار کردن افراد بدخواه به تحقیر امام در انظار (۳)(رك دلائل الامامة، ص ۱۹۷ و عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۷۹ )و تشکیل مجالس بحث و مناظره برای حضرت با اندیشمندان ملل مختلف در همین راستا انجام میگرفت.
۲. پخش شایعات علیه امام :از قبیل این که آن حضرت فرموده است: همه مردم بردگان ما هستند(۱)( ر.ک: بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۷۰ و عیون اخبار الرضاعة، ج ۲، ص ۱۹۷ ). یا حکم به حلیت غنا از سوی آن حضرت .(۲)(ر.ک: مسند الامام الرضاء ، ج ۲، ص ۴۵۲ )
۳. وادار کردن امام رضا به عزیمت به سوی بغداد به تنهایی تا از این طریق آن حضرت را در چنگال سرسخت ترین دشمنان خود قرار دهد و خود را از دست او راحت کند. ولی امام با استنکاف از رفتن به بغداد به تنهایی این توطئه مأمون را خنثی کرد(۳)(رک بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۵۷).
شهادت امام رضا
مأمون پس از ناکامی در دستیابی به اهداف خویش از طرح ولایتعهدی ناچار برای رهایی از تنگنای دشواری که خویشتن را در آن گرفتار میدید و انتقام از سرسخت ترین دشمن خود به همان شیوه ای متوسل شد که زمامداران ستمگر پیشین تجربه کرده بودند؛ یعنی قتل ولی پیداست که آشکارا کشتن امام رضا با آن موقعیت و جایگاه ممتازی که داشت به کار آسانی بود و نه به صلاح حکومت از این رو برای اجرای توطئه خود حیله ای به کار برد که هم اجرایش آسان بود و هم پیامدش برای حکومت کمتر.
او تصمیم گرفته بود به بغداد برود تا مشکل اساسی این ناحیه را به نفع خود حل کند؛ لیکن لازم بود پیش از ورود به بغداد دو مانع عمده را از سر راه خود بردارد تا صداقتش را برای ناراضیان بغداد به اثبات رساند این دو مانع عبارت بود از وزیرش فضل بن سهل و ولیعهدش حضرت رضا.
مأمون همراه وزیر و ولیعهدش مرو را به مقصد بغداد ترک کرد فضل را در حمام سرخس با حیله به قتل رسانید هنگامی که به طوس رسید امام رضا را به منزل خود دعوت کرد و به دست خود و بدون هیچ واسطه ای با خوراندن انگور(۴)(همان ، ص ۲۹۳) یا انار مسموم (۵)(اعلام الوری، ص ۳۴۰)به آن حضرت او را شهید کرد. تاریخ شهادت امام بنا بر قول مشهور آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری(۱)(همان، ص ۳۱۴ ) یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولایتعهدی به نام آن حضرت ذکر شده است.
مأمون برای بی گناه جلوه دادن خود و سرپوش نهادن بر این جنایت پس از شهادت امام در حالی که گریبان چاک زده بود اشک میریخت و بر سر میزد و به سوی خانه امام شتافته اظهار بی تابی می کرد(۲)(ر.ک: مناقب، ج ۴، ص ۳۷۵ ). سپس سادات و هواداران امام را فراخواند و جسد حضرت را به آنان نشان داد و گفت ببینید که پیکر او صحیح و طبیعی است(۳)(بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۰۹؛ مقاتل الطالبيين، ص ۳۷۸ ). سپس برای جلوگیری از هرگونه شورشی اعلام کردند پیکر امام امروز تشییع نمیشود و چون مردم پراکنده شدند به دستور مأمون پیکر مطهر امام را شبانه غسل داده و کفن کردند و شبانه در کنار قبر هارون به خاک سپردند(۴)(بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۲۹۹ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۷۰ ).