شرایط فرهنگی:
سیاست درهای باز عباسیان بویژه مأمون در زمینه مسائل فرهنگی دانشمندان و صاحب نظران را از نقاط مختلف جهان راهی مرکز خلافت اسلامی کرد و موجب بروز شبهه ها و ابهام های زیادی در اعتقادات مسلمانان گشت. بحث های کلامی از سوی جریانهای گوناگون فکری به سرعت رو به رشد و توسعه نهاد و در هر زمینه نظری پدید آمد.
موضوع امامت در کنار بحث توحید و عدل از مباحث جنجال برانگیز محافل علمی آن عصر بود. محدودیتهایی که عباسیان برای شیعیان و نیز پیشوایان آنان ایجاد کرده بودند.
دسترسی ایشان را به امامان برای فراگیری اعتقادات صحیح با مشکلاتی مواجه کرده بود. علاوه بر این اختلافات و کشمکشهای جدید بر سر مسأله امامت از سوی برخی شیعیان و یاران موسی بن جعفر بر آشفتگی اوضاع فرهنگی جامعه اسلامی می افزود. پس از شهادت امام کاظم میان شیعیان در مسأله امامت دو نظر پیدا شد:
بیشتر شیعیان به امام رضا روی آورده و به امامتش گردن نهادند؛ ولی تعداد اندکی در امامت موسی بن جعفر توقف کرده آن حضرت را در سلسله امامت آخرین فرد پنداشتند. این افراد «واقفیه» و «ممطوره(۱)(این نام توسط علی بن اسماعیل میثمی یکی از متکلمان شیعه روی آنان گذارده شد و از کلاب ممطوره (یعنیسنگهای خیس شده به وسیله باران گرفته شده است راک فرق الشیعه، ص (۹۲))» نام گرفتند(۲)(ر.ک: الملل والنحل، ج ۱، ص ۱۶۹ و فرق الشیعه، ص ۸۳).
مورخان عامل اصلی پیدایش واقفیه را مال دوستی و دنیا پرستی سران این فرقه انحرافی دانسته و نوشته اند امام کاظم تعدادی از یاران خود را مأمور جمع آوری اموال و وجوه شرعی کرده بود. با طولانی شدن مدت زندانی آن حضرت اموال زیادی نزد اینان گرد آمد. هنگامی که آن بزرگوار به شهادت رسید امام رضا از آنان خواست اموالی را که نزد خود دارند به وی تحویل دهند.
بعضی از وکلا برای تصاحب اموال گرد آمده دین خود را به دنیا فروختند و در پاسخ به خواسته امام زمانشان منکر رحلت امام کاظم شدند چهره های برجسته جریان انحرافی واقفیه عبارتند از زیاد بن مروان قندی علی بن ابی حمزه بطائنی عثمان بن عیسی رواسی و احمد بن ابی بشر سراج.
افکار انحرافی بنیان گذاران مکتب وقف که برخی از آنان از چهره های سرشناس و نزدیک به امامان بودند. پیامدهای ناگواری در جامعه شیعی بر جای گذاشت که کمترین آن تضعیف جایگاه امامت ایجاد اختلاف میان مسلمانان و مشغول ساختن افکار عمومی به مسائل انحرافی و غفلت از نیرنگها و توطئه های اساسی دشمن و مشغول ساختن بخشی از وقت پیشوای هشتم جهت پاسخگویی به شبهات واقفیه و بر ملا کردن چهره های شیطانی آنان بود. از این رو امامان از این جریان به فتنه تعبیر کرده اند(۱)(ر ک رجال کشی، ج ۲، ص ۷۵۸ ردیف ۸۶۶ و معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۱۷۶).