فضایل علمی و اخلاقی امام هشتم حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)  ( صص 142-144 ) شماره‌ی 6632

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > پيشگويی‌های امام رضا (عليه السلام) > شهادت خود توسط مامون

خلاصه

از حسن بن عباد که منشی مخصوص امام بوده نقل شده که در همان روزهائی که مامون عازم سفر بغداد بود. خدمت آنحضرت رسیدم امام فرمود ای پسر عباد ما وارد عراق نمیشویم و عراق را نمی بینیم ، من گریه کردم ، گفتم مرا از دیدار اهل و عیال خوام مایوس فرمودید، فرمود مقصودم خودم بودم ، و تو وارد عراق میشوی ، پس آنحضرت بیمار شد و در دهی از دهات طوس رحلت فرمود

متن

واقعه جانگداز شهادت آنحضرت

از حسن بن عباد که منشی مخصوص امام بوده نقل شده که در همان روزهائی که مامون عازم سفر بغداد بود. خدمت آنحضرت رسیدم امام فرمود ای پسر عباد ما وارد عراق نمیشویم و عراق را نمی بینیم ، من گریه کردم ، گفتم مرا از دیدار اهل و عیال خوام مایوس فرمودید، فرمود مقصودم خودم بودم ، و تو وارد عراق میشوی ، پس آنحضرت بیمار شد و در دهی از دهات طوس رحلت فرمود

یاسر خادم میگوید فاصله مسافت میان ما و طوس (1) در معجم البلدان میگوید طوس آبادانی است در خراسان و شامل بر دو شهر است یکی طابرانست که حجة الاسلام غزالی در سال ۵۰۵ هجری در این شهر در گذشت و دیگری نوقان است و در اطراف هر کدام بیشتر از هزار پاره دیه واقع است و نوقان چون خیلی بزرگ بوده سناباد نیز از متعلقات آن حساب میشده حمد الله مستوفی در نزهة القلوب که در ٧٠٤ تألیف شده میگوید « شهر طوس را جمشید پیشدادی ساخت و بعد از خرابی آن طوس نوذر شهریار تجدید عمارتش کرد و بنام خود منسوب نمود ، و مرقد منور امام ضامن ابوالحسن صلوات الله عليه وقبر هارون الرشید نیز در آنجاست در دیه نودان بچهار فرسنگی شهر طوس و اکنون شهر چه شده بنام مشهد ») قریب هفت منزل راه بود وقتی امام ابو الحسن علی بن موسى ٤ بیمار شد بطوس وارد شدیم بیماری آنحضرت شدت کرده بود در طوس چند روزی ما ندیم مامون هر روز دو مرتبه بعیادت آن حضرت میآمد

***

این ماجرای اسفناک را ابو الصلت هروی (عبد السلام) پرزور که از خاحکان حضور امام بود چنین تعریف میکند امام ٤ بعادت روزانه از محفل مأمون بازگشت قیافه ی مبارکش اندکی آشفته بود. وقتی مرا دید فرمود : فعلوها، آنچه را که میخواستند کردند و سپس بتسبیح و تهلیل پرداخت جَعَلَ يُوَحْدُ اللهَ وَيُمَجِدِهُ و پس از این جریان بیش از چند روز در این دنیا بسر نبرد .

شیخ مفید میگوید حسن بن سهل و فضل بن سهل عقيدة مامون را از آنحضرت برگردانیدند تا اینکه تصمیم بقتل آن حضرت گرفت و اتفاقاً روزی آن حضرت و مامون غذائی باهم خوردند و حضرت رضا مریض شد و مامون نیز اظهار رنجوری

کرد.

***

محمد بن علی بن حمزه از منصور بن بشیر از برادرش عبدالله بن بشير نقل میکند که مرا مامون دستور داد که ناخنم را در از کنم و بکسی اظهار نکنم ، بعد مرا طلبید و چیزی شبیه به تمرهندی بمن داد و گفت این را در دست خمیر کن بدستور وی رفتار کردم بلند شد و مرا با حال خود واگذاشت و بعیادت حضرت رضا ٤ رفت و از آنحضرت احوالپرسی کرد امام فرمود

امید است حالم بهبودی یابد

مامون گفت حال من هم بحمد الله کمی خوب است آیا امروز پزشکی پیش شما آمده ، فرمود نه ؟ مامون خشمناك شد و غلامان خود را صدا زد ، بعد بمن گفت فوری آب انار بگیرید ، بعد مرا طلبید و گفت انار را حاضر کن آوردم ، گفت با دو دست فشار بده ! من اینکار را کردم و مامون آب انار را بحضرت رضا ٤ داد و همین قضیه سبب وفات آنحضرت شد و پس از دو روز آن حضرت در گذشت .

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی