عبادت و زهد امام
عبادت عبارت از فر و تنی در مقابل عظمت پرورد گار است انسان کامل بهراندازه بخدا نزدیکتر باشد پهمان اندازه خشوع و بند گیش در مقابل خدا بیشتر گردد چنین کسانی هدفشان در عبادت، فقط سپاس نعمتهای خداوند و نظرشان بقرب پیشگاه ابدیت باشد .
اغلب کسانی عبادت را شیوۀ خود قرار دهند تا بدینوسیله در عالم آخرت از نعم و لذایذ بهشت بهره مند گردند، و یا از آتش دوزخ رهایی یابند و اگر این بیم و امید در دلشان پیدا نبود از بندگی دست میکشیدند و با اینوسیله سبب آسایش خود را پس از مرگ فراهم کنند.
و کسانی نیز پیدا شوند که عبادت را وسیله جلب روزی و فراخ عیشی دانند چنین کسانی امور معنوی را در غیر مورد که
جلب رضای الهی است مصرف نمایند .
خدا در قرآن از زبان ایشان حکایت کند که گویند : رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ، يعنى خدایا خوشنودی و فراخی را در دنیا بما روزی کن چنین کسانی از حظوظ عوالم آخرت و لذایذ معنوی بی نصیب باشند .
ولی کسانی گویند: رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ يعنى خدایا خوبی و صلاح دنیا و آخرت هر دورا بما كرامت فرما و از عذاب دوزخ ما را رهائی ده البته چنین مردمی که موفقیت خود را در امور هر دوسرا از خدا بخواهند و در امور باو گریزند و از اویاری جویند در خور ثنا و ستایش باشند ولی بمقام کاملان نرسند.
در مقابل همه اینها کسانی پیدا شوند که وجود خود را تسلیم هستی حق نموده و خود را نیستی صرف انگارند و در این مقام عبادت و بندگی خود را نیز ناچیز شمرده و زبان از همه درخواستها و دعاها بر بندند تا چه قبول افتد و چه در نظر آید .
مولوی می گوید:
من گروهی میشناسم زاولیا
که دهانشان بسته باشد از دعا
مولای متقیان علی علیه السلام در دعاها می فرماید :
خدایا من نمیپرستم ترا از ترس شکنجه و عذاب تو ونه از جهت نیل به ثواب بلکه ترا سزاوار عبادت و ستایش میدانم و
از این رو ترا عبادت و بندگی نمایم »
***
در عیون اخبار الرضا ع از صولی از جده پدری خود نقل میکند که من از جمله کنیزانی بودم که ما را از کوفه برای مأمون خریدند و مأمون مرا بحضرت رضا ع بحشید و غالباً از اخلاق و حالات حضرت رضا ع از او می پرسیدند و میگفت آنچه از آنحضرت در خاطرم مانده آن حضرت درخانه خود عود هندی میسوزانید و بر جامعه خود گلاب خالص ومشك میزد و در اول طلیعه با مداد نماز صبح را میخواند و بسجده می افتاد و سر از سجده بر نمیداشت تا آفتاب بلند میشد بعد سر از سجده بر می داشت مردم را بحضورش میپذیرفت و یا سوار میشد و میرفت و کسی قدرت نداشت در خانه آنحضرت صدا بلند کند و با مردم کم حرف میزد.
***
صدوق در فقیه از معمر بن خلاد نقل میکند که حضرت رضا ع هنگامیکه در خراسان بود هر روز پس از خواندن نماز صبح در جای نماز خود می نشست و تا طلوع آفتاب مشغول اوراد میشد آنگاه کیسه مسواکها را بخدمت امام میآوردند و از هر يك پس از دیگری دندان خود را مسواک می کرد و ظاهراً ملازمان آنحضرت سرهای مسواکها را نرم میکرده اند که سر نرم بریزد و بنابراین معلوم میشود که مکرر مسواک میفرموده اند ) پس از آن کندر می آوردند و آنحضرت از جهت خوشبوئی دهان ودفع زیادی بلغم کندر میجوید آنوقت قرآن میآوردند و آنحضرت مقداری آن میخواندند یا آنکه در حفظ داشتد و از روی قرآن میخواندند تا دیگران نیز پیروی از آنحضرت نمایند ).
***
در انوار البهیه نقل میکند حضرت رضاع در فصل تابستان روی حصیر می نشت و در زمستان روی پلاس و همیشه از زیر لباسهای روئی مانند پدرش علی ع جامه خشن درشت باف میپوشید و در بیرون لباس خوب در تن میکرد پس از نماز با مداد بسجده میرفت و تا بلند شدن آفتاب سر از سجده بر نمیداشت و بلند میشد و بمردم بار میداد و یا سوار میشد و بیرون میرفت و مردم جرأت بلند کردن صدا در خانه او نداشتند و آن حضرت زنی را وا داشته بود که زنها و کنیزان را برای نماز شب بیدار میکرد ، و این قضیه برای آنان سخت ناگوار بود بطوری که میل بیرون آمدن از خانه آنحضرت را داشتند .
***
ابوصلت میگوید من در سرخس رفتم بدرخانه ای که حضرت رضاع را محبوس کرده بودند (۱) محبوس بودن حضرت رضاع در سرخس خیلی مشهور نیست و از روایات ضعیفه است زیرا مورخین بزرگ و محدثین هیچکدام متعرض این مسئله نشده اند و بنظر هم بعید میرسد) از زندان بان اجازه گرفتم گفت حالا موقع رسیدن بحضور امام ٤ نیست - گفتم چرا گفت در هر روز و شب هزار رکعت نماز میخواند و از نماز یک ساعت پیش از ظهر و نزديك غروب فارغ میشود و همه اوقاتش را در جای نماز نشسته و مشغول مناجات خدا میشود ، گفتم در همین اوقات اجازه بگیر اتفاقاً اجازه گرفت، من در همان حال که انتظار نماز را داشتند بحضورش شرفیاب شدم .
و ما روایت ابراهیم بن عباس را در ذکر فضایل اخلاقی آن حضرت راجع به عبادت ذکر کردیم .