کرامات رضویه - معجزات امام هشتم جلد دوم  ( صص 195-194، 287-275 ) شماره‌ی 6539

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

فاضل بسطامی در تحفة الرضويه نقل نموده که مأمون شیران درنده ای داشت که هر کس را غضب میکرد او را پیش آنها می انداخت روزی به خدمت حضرت رضا الله عرض کرد یا ابا الحسن میخواهم به بركة السباع بروی و با شیران تکلم نمائی آن سرور خواهشش را قبول فرموده و به شیر خانه تشریف برد. چون چشم شیران بر آن حضرت افتاد به قدرت کامله الهی و به اعجاز آن بزرگوار به سخن در آمدند و عرضه داشتند یا بن رسول الله به چه سبب خود را به دست دشمن داده ای ما را مرخص فرما که بیرون شویم و دشمنت را از روی زمین براندازیم.

متن

هفتم: فاضل بسطامی در تحفة الرضويه نقل نموده که مأمون شیران درنده ای داشت که هر کس را غضب میکرد او را پیش آنها می انداخت روزی به خدمت حضرت رضا الله عرض کرد یا ابا الحسن میخواهم به بركة السباع بروی و با شیران تکلم نمائی آن سرور خواهشش را قبول فرموده و به شیر خانه تشریف برد.

چون چشم شیران بر آن حضرت افتاد به قدرت کامله الهی و به اعجاز آن بزرگوار به سخن در آمدند و عرضه داشتند یا بن رسول الله به چه سبب خود را به دست دشمن داده ای ما را مرخص فرما که بیرون شویم و دشمنت را از روی زمین براندازیم.

آن حضرت فرمود پدران بزرگوارم به من خبر داده اند که رسول خدا ﷺ فرموده است که مرا مأمون شهید خواهد کرد و ما امر خدا و رسولش را تسلیم داریم و آنچه از دشمنان به ما رسد راضی و شاکریم و شیری که در نهایت ضعف و لاغری بود از میان شیران برخواست و عرض کرد که ای مولای من مأمون هر روز گاو و گوسفندی برای طعمه ما میفرستد و شیران جوان قوی میباشند و من ضعیف و لاغرم به من ستم میکنند و چیزی برای طعمه به من نمی‌دهند.

آن حضرت به شیران خطاب کرد که بگذارید اول این شیر ضعیف طعمه خود را بخورد و آنگاه شما شروع به خوردن کنید همه گفتند سمعاً و طاعة و چون آن سرور از نزد شیران بیرون آمد مأمون از تکلم شیران از آن جناب پرسید: آن حضرت سخن شیر ضعیف را به مأمون فرموده.

مأمون برای امتحان امر کرد گاو چند برای شیران آوردند و آنها به قسمی که امام فرموده بود رفتار کردند.

یعنی صبر کردند تا شیر ضعیف خوراک خود را خورد آنگاه شیران دیگر شروع کردند به خوردن و مأمون از دیدن این قضیه چون مار به خود می پیچید

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی