سوغات خراسان - یک شبانه روز با علی ابن موسی الرضا(ع)  ( صص 27-26 ) شماره‌ی 6527

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره اجتماعی > تعامل با مردم > عدم پرداخت مزد

خلاصه

پس امام (ع) سخت خشمناک گردید و خواست با تازیانه آنان را بزند من گفتم فدای شما شوم برای چه خود را به خشم میاورید فرمود من بارها آنان را از چنین کاری نهی کردم و گفته ام تا اجرت اجیر را معین نکرده اید او را به کار نگیرید و من میدانم که هر کس برای شما کاری را بدون مقاطعه و تعیین اجرت انجام دهد اگر شما سه برابر اجرت آن را به او بدهید باز هم فکر میکند که حق او را نداده آید لکن اگر اجرت او را تعیین کنید و همان اجرت را در پایان کار به او بدهید شما را می ستاید که به وعده ی خود عمل کرده اید و اگر مختصری به او اضافه بدهید آن را اضافه بر اجرت خود میداند و از شما تشکر خواهد نمود

متن

همچنین از کتاب کافی، از سلیمان بن جعفر نقل شده است که بگوید من برای انجام بعضی از امور در خدمت امام رضا (ع) بودم و چون خواستم که از آن حضرت جدا شوم و به منزل خود باز گردم امام علیه السلام به ما فرمود امشب را نزد ما باش ، پس من با مغیب همراه آن حضرت وارد منزل امام شدیم ناگهان امام (ع) فرمودند این مرد کیست که برای شما کار میکند؟ غلامان گفتند او به ما کمک میدهد و ما چیزی به او میدهیم امام (ع) فرمود: آیا اجرت او را معین کرده اید؟ گفتند خیر ، اجرتی برای او تعیین نشده لكن او را راضی خواهیم نمود پس امام (ع) سخت خشمناک گردید و خواست با تازیانه آنان را بزند من گفتم فدای شما شوم برای چه خود را به خشم میاورید فرمود من بارها آنان را از چنین کاری نهی کردم و گفته ام تا اجرت اجیر را معین نکرده اید او را به کار نگیرید و من میدانم که هر کس برای شما کاری را بدون مقاطعه و تعیین اجرت انجام دهد اگر شما سه برابر اجرت آن را به او بدهید باز هم فکر میکند که حق او را نداده آید لکن اگر اجرت او را تعیین کنید و همان اجرت را در پایان کار به او بدهید شما را می ستاید که به وعده ی خود عمل کرده اید و اگر مختصری به او اضافه بدهید آن را اضافه بر اجرت خود میداند و از شما تشکر خواهد نمود .(شهید خراسان و پناه شیعیان سید محمد حسینی بهارانچی ص ۴۳۳)

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی