قیام ها و حرکتهای علویان
هر چند که از ابتدای شکل گیری حکومت عباسیان قیامهای متعددی علیه آنان شکل گرفته بود اما مهم ترین خطر از سوی علویان بود زیرا هیچ یک از جریانهای مخالف به اندازه آنان از پایگاه مردمی و عقیدتی نیرومند برخوردار نبودند و از همین رو مهمترین چالشی که خلفای عباسی با آن روبرو بودند در ارتباط با علویان و قیامهای آنان بود. روند قیامها و حرکتهای اعتراضی علویان که از زمان سفاح آغاز شده بود، سبب سستی و وخامت اوضاع حکومت عباسی در زمان مأمون شده بود. گفته شده شمار شورشهای علوی که بین ایام سفاح و اوایل روزهای خلافت مأمون حدود سال (۲۰۰) به وقوع پیوست به سی می رسید ولایتی ١٣٦٦ : (۱۱۳٫۱) و این یعنی سی حرکت اعتراضی و قیام در کمتر از هفتاد سال یکی از مهمترین حرکتهایی که بر ضد مأمون از سوی علویان آغاز شد، قیام محمد بن ابراهیم معروف به این طباطبا در کوفه بود وی مردم را به کتاب و سنت دعوت میکرد و می گفت: مردم باید یکی از آل محمد را برای خلافت برگزینند و به حکومت و امامت وی رضایت دهند. مردم کوفه دعوت محمد بن ابراهیم را پذیرفتند و جماعت زیادی با او بیعت کردند عطاردی، ۱۴۰۶: المقدمه: ۵۰). شعار این قیام به مانند سایر قیامهای علویان دعوت برای بیعت با فرد مورد رضای آل محمد، عمل به کتاب خدا و سنت و امر به معروف و نهی از منکر بود و با پیوستن ابوالسرایا به وی کار قیام بالا گرفت ابن اثیر، ۱۳۷۱: ۲۵۳٫۱۶-۲۴۸) این قیام علاوه بر بیان استمرار و پویایی اعتراض علویان به بنیادهای حکومت عباسی به مطلب دیگری اشاره دارد و آن پریشانی اوضاع خلافت در زمان مأمون میباشد. در زمان آغاز خلافت مأمون فضل بن سهل قدرت و نفوذ را در انحصار داشت و مأمون در کارها اختیاری نداشت و در نتیجه بزرگان بنی هاشم و مردم به خشم آمده و از این غلبه احساس تنگ کردند و در شهر شورشها به پا شد اللیثی ۱۳۸۷ ۳۴۰ آنچنان کار این قیام بالا گرفت که در طول ده ماه قیام که با کشته شدن ابوالسرایا پایان یافت دویست هزار تن از یاران مأمون کشته شدند. پس از این قیام مردم بصره که به پایگاه عثمانیان شهرت داشت از علویان پشتیبانی نموده و به مدد آنها برخاستند. در آن شهر زید بن موسی معروف به «زید النار» قیام کرد و علی بن محمد نیز با او همراهی نمود. در مکه و نواحی حجاز محمد بن جعفر ملقب به «دیباج قیام نمود در یمن نیز ابراهیم بن موسی بن جعفر در مدینه محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسين بن علی بن ابیطالب در واسط جعفر بن محمد بن زیدبن علی و در مدائن محمد بن اسماعیل بن محمد قیام کردند به گفته برخی مورخان شهری نمی یافتی مگر آنکه در آن شهر شخصی علوی یا خود در صدد قیام بوده یا مردم انتظار انقلاب بر ضد عباسیان را از او داشته باشند حتی مردم جزیره و شام که به طرفداری امویان و ال مروان معروف بودند در پی فردی علوی برای قیام بودند مرتضی عاملی، ۱۳۶۵: ۱۷۶-۱۷۵) مسعودی قیامهای دوره مأمون را چنین روایت کرده به سال ۱۹۸ مأمون برادر خود قاسم بن رشید را از ولایتعهد خلع کرد. به سال ۱۹۹ ابوالسرایا سری بن منصور شیبانی در عراق خروج کرد و کارش بالا گرفت و ابن طباطبا نیز با وی بود. در مدینه نیز محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن علی قیام کرد در بصره نیز علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن حسن بن علی اعلام و زید بن موسی بن جعفر قیام کردند و بر بصره استیلا یافتند. در همین سال ابن طباطبا که ابوالسرایا کسان را سوی او میخواند وفات یافت و ابوالسرايا محمد بن محمد بن يحيى بن زيد بن علی بن حسین اسلام را به جای او نهاد و باز در همین سال یعنی به سال یکصد و نود و نهم ابراهیم بن موسی بن جعفر اسلام در یمن ظهور کرد به سال دویستم در ایام مأمون محمد بن جعفر لام در مکه و نواحی حجاز ظهور کرد و کسان را به جانب خویش فراخواند.