سیاست و حکومت در سیره امام رضا(ع)  ( صص 196-194 ) شماره‌ی 6488

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سيره سياسی حضرت در برابر دشمن > تقيه

خلاصه

تقیه عملی ساده نیست بلکه به مثابه چتری وسیع و فراگیر شامل اجزاء و بخشهای عمل کننده است که با استفاده از ابزارهای گوناگون توانسته از موجودیت شیعیان دفاع کند. در تعریف تقیه چنین آمده است: منظور از تقیه در اینجا خود نگهداری از ضرر دیگران با موافقت در گفتار یا کردار مخالفان حق می باشد.

متن

 اصل تقيه

هر چند که تقیه به عنوان یک اصل انحصاری شیعی با تفکر و عمل شیعه قرین شده است، نه تنها در تاریخ اسلام منحصر در شیعه نیست بلکه باید آن را در رفتار طبیعی و معتدل و احتیاط آمیز انسانها تلقی کرد که در عرف بیشتر اقوام و ملل سابقه دارد و متضمن واکنش فرد یا قوم مقهور یا در اقلیت است که توانایی مقابله و مبارزه مستقیم را ندارند یا مبارزه مستقیم به مصلحت آنان نیست درخشه ۱۳۸۸ ۱۹۹ این اصل نقشی کلیدی در حفظ مکتب اهل بیت الله داشته و سبب حفظ و نجات شیعیان از گزند دشمنان شده است. تقیه عملی ساده نیست بلکه به مثابه چتری وسیع و فراگیر شامل اجزاء و بخشهای عمل کننده است که با استفاده از ابزارهای گوناگون توانسته از موجودیت شیعیان دفاع کند. در تعریف تقیه چنین آمده است: منظور از تقیه در اینجا خود نگهداری از ضرر دیگران با موافقت در گفتار یا کردار مخالفان حق می باشد. شیخ انصاری، ۱۳۷۵ ۳۲۰). تعریف برخی از فقهای معاصر از تقیه نیز چنین میباشد. روش و رسم هر اقلیتی که اکثریت بر آنان سیطره داشته و آنان را نسبت به اظهار عقیده یا عمل بر طبق عقیده خود باز میدارد اینست که چنانچه از اظهار عقیده در گفتار یا کردار از اکثریت بر جان خود یا نزدیکان خود بترسد به تقیه متوسل میشود مکارم شیرازی (۱۳۸۰: ۱٫ ۳۸۸) در مجموع تعاریف میتوان گفت تقیه اظهار هر گونه اعتقاد یا عمل مخالف حق است به خاطر دفع ضرر جانی، مالی و آبرویی البته بدون پایبندی قلبی و درونی به آن اعتقاد یا عمل و بلکه اعتقاد داشتن به خلاف آن بدیهی است که تقیه حکمی ثانوی میباشد که با کنار زدن حکم اولی وارد می شود، بنابراین می توان احکام خمسه تکلیفیه (واجب، حرام مباح مکروه و مستحب را برای تقیه عنوان کرد (شریعتی، ۱۳۸۷ (۱۹۹) آنچه در تقیه نهفته است تقدیم اهم بر مهم است عقل حکم میدهد برای رسیدن به حق پایدار و محفوظ ماندن موقت طرفداران حق یا جلوگیری از هدر رفتن مال عرض یا آبروی افراد یا حفظ وحدت گروهی و جلوگیری از منازعات بی فایده تقیه را واجب می کند. برای تقیه آیات و روایات زیادی آمده است. از جمله آیه ۲۸ سوره آل عمران آیه ۱۰۶ سوره نحل آیه ۲۸ سوره غافر لا يَتَّخِذَ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذلكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةٌ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ» (آل عمران، ۲۸). افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند هیچ رابطه ای با خدا ندارد و پیوند او به کلی از خدا گسسته میشود؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید و به خاطر هدفهای مهم تری تقیه کنید خداوند شما را از نافرمانی خود بر حذر می دارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست. ممکن است برخی تقیه را با امر به معروف و نهی از منکر در تضاد بدانند اما در پاسخ باید گفت تقیه نوعی تاکتیک در حفاظت جان از گروه مدافع حق است امر به معروف و نهی از منکر با اجتماع شرایط که از جمله آنها احتمال تاثیر است واجب میباشد و چنانچه نه تنها احتمال تاثیر نداشته باشد بلکه خطر جانی را به همراه داشته باشد واجب نیست و در اینجاست که بحث از تقیه به میان می آید، یعنی اگر اظهار عقیده چنین خطری را به دنبال دارد تقیه واجب است. ملاک کلی تقیه رعایت مصلحت اهم و تقدم آن بر دیگر مصالح میباشد گاه تقیه اظهار با سکوت صورت میگیرد و گاه با اظهار نظر بر خلاف عقاید. همچنان که برخی اصحاب ائمه الله تنها به دلیل حفظ جان به ستایش خلفای بنی امیه و بنی عباس پرداخته اند و حتی ائمه برای حفظ جان اصحابشان در جمع مخالفان از آنان بدگویی کرده اند که از جمله میتوان به اقدام امام صادق ام در مورد زراره اشاره کرد علاوه بر اینها تقیه در برخی اوقات مستلزم همکاری با حاکم جائر در امور مباح و غیر حرام است تغییر دهنده حکم آن طرفین تقیه است گاه ممکن است تقیه در یک موضوع بر فردی واجب و بر فرد دیگر حرام باشد ،شریعتی، ۱۳۸۷: ۲۱۱-۲۰۹). اهمیت این بخش از تقیه از نگاه امام رضا سلام تا آنجاست که حضرت تارک تقیه را در حد تارک نماز معرفی میکنند و نیز نقل شده گروهی از شیعیان برای دیدار امام آمده بودند که امام به آنها اجازه شرفیابی ندادند و یکی از علتهایی که حضرت ذکر کردند عدم به کار گیری درست تقیه از سوی آنان بوده است. حضرت می فرمایند: وتَتَّقُونَ حَيْثُ لَا تَجبُ التَّقِيَّةُ وَتَتْرَكُونَ التَّقِيَّةَ حَيْثُ لا بُدَّ مِنَ التَّقيَّة » (طبرسی، ۱۴۰۳: ۴۴۱٫۲). آنجا که نباید تقیه میکنید و آنجا که باید؛ تقیه نمی کنید.در نگاه امام رضا السلام تقیه یک استراتژی دراز مدت برای شیعیان است که تا هنگام ظهور امام زمان باید شیعیان آن را مد نظر داشته باشند و از تند رویهای غیر عقلانی که کیان و اساس شیعیان را به خطر می انداز اجتناب کنند زیرا دشمنان و بدخواهان ائمه و شیعیان همواره در صدد از میان بردن و آسیب زدن به آنان میباشند از نگاه امام رضاء کم رعایت تقیه با دینداری در تلازم است. ایشان می فرمایند: . لَوْ قُلْتُ إِنَّ تارك النقية كتارك الصلاة لكنت صادقا (حراني (۴۸۳:۱۴۰۴) اگر بگویم تارک نفیه چون بارک نماز است راست گفته ام.لا دين لمن لا وَرَعَ لَهُ وَلَا إِيمَانَ لَمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ وَإِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ وَأَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إلى متى قَالَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَهُوَ يَوْمَ خُرُوجٍ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا » (طبرسی، (۴۳۴ :۱۳۹). دین ندارد کسی که ورع ندارد ایمان ندارد کسی که تقیه نمیکند گرامی ترین شما در نزد پروردگار آن کس است که تقوایش بیشتر باشد و تقیه را مورد عمل قرار دهد خدمت حضرت عرض کردند یا ابن رسول الله تا کدام وقت باید تقیه کرد؟ فرمود تا روز معین که روز خروج قائم ما است و هر کس قبل از خروج قائم ما تقیه را ترک کند از ما نخواهد بود. امام رضا سلام تقیه را اصلی اساسی میدانند و در علت تداوم و استمرار آن شرایط سخت شیعیان را یادآوری میفرمایند که شیعیان همواره به واسطه محبت اهل بیت تحت شدیدترین فشارها و مشکلات قرار داشته اند. رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ شِيعَتِنَا فَقُلْتُ يَا سَيِّدِى كَيْفَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّهُمْ أُخِذَ عَلَيْهِمُ الْعَهْدُ بِالتَّقِيَّةِ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ يَأْمَنُ النَّاسُ وَيَخَافُونَ وَيُكْفُرُونَ فِينَا وَلَا نُكَفِّرُ فِيهِمْ وَيُقْتَلُونَ بنا ولا تقتل بهم مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شيعَتِنَا ارْتَكَبَ ذَنْباً أَوْ خَطْباً إِلَّا نَالَهُ في ذلك عم محص عَنْهُ ذُنُوبَهُ وَلَوْ أَنَّهُ أَتَى بِذُنُوب بعدد القطر والمطر وبعدد الحصى ...» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۹۹٫۶۵). «قلم» از شیعیان ما برداشته شده گفتم ای سرور من این چگونه میشود فرمود: برای اینکه از آنها در دولت باطل بر تقیه عهد و پیمان گرفته شده است مردم همه در آسایش هستند ولی آنها خائف و از جان و مال خود میترسند. آنها را به خاطر دوستی ما نسبت به کفر میدهند ولی ما به خاطر آنها تكفير نمیشویم آنها برای ما کشته میشوند ولی ما به خاطر آنها کشته نمیشویم هر یک از شیعیان ما که مرتکب گناه و یا خطائی شوند گرفتار غم و اندوهی میگردند که گناهان آنها پاک میشود اگر چه گناهان بسیار زیاد باشد. پس آنچه در سیره سیاسی امام رضا به چشم میخورد سفارش و تاکید بر تقیه به جا و ترک آن در هنگام لزوم و پرهیز از اقدامات غیر عقلانی و احساسی میباشد زیرا در شرایطی که شیعیان و ائمه به واسطه برخی قیامهای شتابزده و حرکتهای اعتراضی زیدیان روز به روز در شرایط سخت تری قرار میگرفتند حضرت لازم میدانستند به مانند ائمه پیش از خودشان این اصل را بیش از پیش مورد تاکید قرار دهند.  

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه