سیره امام رضا  ( صص 21-18 ) شماره‌ی 6427

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت واقفه

خلاصه

امام رضا علیه السلام پس از شهادت پدرش و در شروع امامتش با جریان مصیبت بار واقفیه رو به رو شد واقفیه کسانی بودند که عقیده داشتند امام کاظم علیه السلام نمرده و زنده است و قائم آل محمد علیه السلام است و غیبت کرده و غیبتش چون غیبت حضرت موسی بن عمران است و روزی قیام خواهد کرد و امامت حضرت رضا علیه السلام را منکر شدند و به «وقف» معتقد شدند. وقت را برخی از اصحاب امام کاظم علیه السلام به وجود آوردند

متن

 پیدایش واقفیه

امام رضا - علیه السلام - پس از شهادت پدرش و در شروع امامتش با جریان مصیبت بار واقفیه رو به رو شد واقفیه کسانی بودند که عقیده داشتند امام کاظم علیه السلام - نمرده و زنده است و قائم آل محمد - علیه السلام - است و غیبت کرده و غیبتش چون غیبت حضرت موسی بن عمران است و روزی قیام خواهد کرد و امامت حضرت رضا - علیه السلام - را منکر شدند و به «وقف» معتقد شدند. وقت را برخی از اصحاب امام کاظم - علیه السلام - به وجود آوردند. علی پسر ابی حمزه بطائنی و زیاد پسر مروان قندی و عثمان پسر عیسی رواسی سه تن از بنیان گذاران واقفیه بودند. بی گمان انگیزه پیدایش واقفیان ناشی از عقیده و درک واقعیت نبود بلکه دنیا دوستی و فریب شیطان بود که آنان را از راه صحیح منحرف کرد. این سه تن از اصحاب و کارگزاران امام کاظم - علیه السلام - بودند که خزانه داری اموال حضرت را به عهده داشتند و هنگامی که امام کاظم - عليه السلام - به شهادت رسید اموال بسیاری نزد آنان بود به طوری که ابی حمزه سی هزار دینار زیاد پسر مروان قندی هفتاد هزار دینار و عثمان پسر عیسی رواسی سی هزار دینار در اختیار داشتند. این سه تن برای آن که اموال را به وصی حضرت امام رضا - علیه السلام - تحویل ندهند چنین وانمود کردند که امام کاظم - علیه السلام - زنده است و همان قائم آل محمد - علیه السلام است و اکنون در غیبت به سر میبرد و آخرین امام است. شهادت امام کاظم - علیه السلام - در شمار روشن ترین رخدادهای تاریخ امامان - علیهم السلام - است به ویژه دستگاه خلافت چند روز پیکر امام را کنار پل بغداد به نمایش گذارد و از بزرگان قوم نیز گواه گرفت که حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. شیخ صدوق از بزرگان و دانشمندان اسلام روایاتی نقل میکند که همین اصحاب به امامت امام رضا - علیه السلام - شهادت داده اند، مانند روایات زیر زید پسر مروان قندی گفت: خدمت امام کاظم - علیه السلام - رسیدم پسرش «علی» هم حضور داشت حضرت به من فرمود زیاد این پسرم نوشته اش نوشته من و سخنش سخن من و پیغامش پیغام من است هر چه بگوید مثل این است که من گفته ام. شیخ صدوق میگوید زیاد پسر مروان قندی این حدیث را نقل کرد. ولی پس از شهادت امام کاظم - علیه السلام - منکر امامت امام رضا - علیه السلام - شد و هر چه اموال امام کاظم - علیه السلام - در اختیار داشت صاحب شد. حسن پسر علی خزاز گفت به طرف مکه رفتیم علی پسر ابی حمزه بطائنی نیز همراه ما بود که با خود مال و اثاث داشت. گفتیم این اموال از آن کیست؟ گفت: متعلق به موسی بن جعفر - عليه السلام - عبد صالح است، به من دستور داد به فرزندش علی که او را وصی خود قرار داده، بدهم. علی پسر ابی حمزه بطائنی نیز پس از شهادت امام کاظم - عليه السلام - منکر امامت حضرت رضا - علیه السلام - شد و اموال را برای خود برداشت. منصور پسر بزرج گفت: روزی خدمت امام کاظم - عليه السلام رسیدم حضرت فرمود پسرم علی را وصی و جانشین بعد از خود تعیین کردم پیش او برو و به او تهنیت بگو و اعلام کن که من تو را به کار مأمور کردم. منصور گفت: خدمت امام رضا - علیه السلام - رسیدم و تهنیت گفتم و اعلام کردم که پدرش مرا مأمور به این کار کرده است. منصور نیز پس از نقل این روایت و خبر شهادت امام کاظم - عليه السلام - امامت حضرت رضا - علیه السلام - را انکار کرد و اموالی که از امام کاظم - علیه السلام - در اختیار داشت صاحب شد. امام کاظم - علیه السلام - به محمد بن سنان گفت:هر کس در حق این فرزندم - امام رضا - ستم کند و پس از من امامتش را منکر شود مثل کسی است که به على - عليه السلام - ستم کرده و امامتش را منکر شده است.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه