زندگانی امام علی ابن موسی الرضا(ع) و یاران آن حضرت  ( صص 56-54 ) شماره‌ی 6309

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور > هنگام خروج از نيشابور و القای حديث (کلمه لا اله الا الله حصنی) در نيشابور

خلاصه

در این هنگام امام الله حدیثی را با ذکر سلسله سند طلایی اش که به سلسلة الذهب مشهور است برای مردم چنین بازگو کردپدرم موسی بن جعفر الله حدیثی را برایم نقل کرد که او از پدرش امام جعفر صادق ، و او نیز از پدرش امام محمد باقر و او نیز از پدرش امام سجاد و او از پدرش امام حسین ع و او نیز از پدرش امام علی الله و او به نقل از پیامبر اکرم گفت که آن حضرت فرمود که جبرئیل از جانب پروردگار عالمیان چنین آورده است که:لا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصنى فَمَن دَخَلَ حِصْنِى أَمَنَ مِن عذابی کلمه توحید در و حصار من است، هر کس وارد این دژ شود از عذابم در امان خواهد بود.امام این را گفت و مرکبش را به حرکت واداشت اما چندی پیش نرفت که دوباره سر از سایبان مرکب بیرون آورد و و فرمود:بشرطها و أنا من شروطها اما با رعایت شروط آن که من خود از جمله شروط آن هستم.

متن

امام در نیشابور

حديث سلسلة الذهب

یکی از ماجراهای ورود و توقف امام رضا در شهر نیشابور، سخنرانی و قرائت حدیث سلسلة الذهب میباشد که اکثر راویان شیعه و اهل سنت آن را نقل کرده اند.

آن ماجرا را از زبان ابوصلت هروی نقل میکنیم او میگوید چون امام رضا به نیشابور وارد شد عده ای بی شمار از دانشمندان و طلاب علوم دینی که دو حافظ قرآن به نام های ابو زرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی در پیشاپیش آنان قرار داشتند به پیشواز آن حضرت شتافته و لجام مرکبش که استر و یا قاطری به رنگ ابلغ سیاه و سفید بود گرفته و آن را از حرکت بازداشتند تا مگر چشمانشان به جمال رویش روشنی گیرد و از دریای علومش بهره ها گیرند. در این میان برخی فریاد می زدند عده ای از خوشحالی جامه خویش می دریدند پاره ای خود را بر روی زمین افکنده و سم استر امام الله را در آغوش می کشیدند و جمعی نیز گردنها به سوی سایبان محملش کشیده و در انتظار عکس العمل امام الله به سر می بردند.

آنان از حضرت خواستند تا با کلام الهی اش موعظه و پندشان دهد، اما شور و هیجان مردم مشتاق مجالی برای بیان موعظه نمیگذاشت. سرانجام چند تن از راهنمایان با فریادی رسا مردم را به سکوت و اداشتند که ای مردم سکوت اختیار کنید و گوش فرا دهید و آن حضرت را با فریاد و شیون و زاری آزار مدهید....

در این هنگام امام الله حدیثی را با ذکر سلسله سند طلایی اش که به سلسلة الذهب مشهور است برای مردم چنین بازگو کرد

پدرم موسی بن جعفر الله حدیثی را برایم نقل کرد که او از پدرش امام جعفر صادق ، و او نیز از پدرش امام محمد باقر و او نیز از پدرش امام سجاد و او از پدرش امام حسین ع و او نیز از پدرش امام علی الله و او به نقل از پیامبر اکرم گفت که آن حضرت فرمود که جبرئیل از جانب پروردگار عالمیان چنین آورده است که:

لا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصنى فَمَن دَخَلَ حِصْنِى أَمَنَ مِن عذابی کلمه توحید در و حصار من است، هر کس وارد این دژ شود از عذابم در امان خواهد بود.

امام این را گفت و مرکبش را به حرکت واداشت اما چندی پیش نرفت که دوباره سر از سایبان مرکب بیرون آورد و و فرمود:

بشرطها و أنا من شروطها - اما با رعایت شروط آن که من خود از جمله شروط آن هستم.

به گفته مورخان در آن روز جمعیتی بالغ بر بیست هزار نفر قلم و دوات بر دست این حدیث را نگاشتند. (اصواعق المحرقه، ص ۱۲۲؛ عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۴؛ حلية الأولياء، ج ۳، ص ۱۹۲؛ امالی صدوق، ص ۲۰۸ ينابيع المودة، صص ۳۶۴ و ۳۸۵؛ بحار الانوار، ج ۲۹، صص ۱۲۳ و ۱۲۶ و ۱۲۷)

از ماجراهای دیگر نیشابور، ورود حضرت امام رضا به منزل بانویی سالخورده به نام «پسنده» می باشد. در عیون اخبار الرضا به نقل از ابو واسع محمد بن احمد بن محمد بن اسحاق نیشابوری نقل شده که گفت از مادر بزرگم خدیجه دختر حمدان بن پسنده شنیدم، هنگامی که امام رضا به نیشابور وارد شد همگان در دعوت به منزل خویش از سایرین پیشی می جستند، اما آن حضرت در محله ای به نام بلاش آباد به دعوت پیرزنی که مدت ها در انتظار قدوم حضرتش بی قرار بود لبیک گفته و به منزل او وارد شد.

گویند آن پیرزن شب قبل امام الله را در خواب میبیند که میهمان او شده است از آن روز نام آن بانوی سالخورده به «پسنده» مشهور گشت.

امام رضا پس از ورود به خانه پسنده در گوشه ای از حیاط آن بادامی کاشت که به سرعت رشد نمود و در طول یک سال به صورت درختی پربار درآمد و بادام داد. نوشته اند چون مردم از وجود آن درخت آگاهی یافتند برای درمان دردهای خود از میوه آن درخت استفاده می کردند و شفا می یافتند. مبتلایان به چشم درد آن را بر چشم خویش می نهادند و شفا می یافتند. زنانی که وضع حملشان دشوار میشد آن را بر شکم خویش می کشیدند و به راحتی وضع حمل می کردند و.... سرانجام آن درخت پس از مدتی خشک شد. (بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۱۰۹ و ۱۱۰ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۳.)

از دیگر اخبار ورود امام رضا به نیشابور بازسازی حمامی در محله غربی نیشابور به نام «فوزا» میباشد. آب این حمام که اکنون به گرما به رضا معروف است از چشمه ای تأمین شد که رو به خشکی می رفت. امام ۷ فردی را مأمور لای روبی چشمه نمود، که بر اثر لای روبی آب چشمه فزونی یافت آنگاه دستور داد در بالای چشمه حوضی ساختند و پشت آن را جایگاهی برای نمازگزاران قرار داد و خود در آن حوض غسل کرد و پشت آن نماز گذارد. این عمل حضرت به عنوان سنت گردید و همگان به تأسی از آن حضرت در آن حوض غسل کرده نماز به جای می آوردند و از خداوند باریتعالی برای اجابت حوائج خویش دعا می کردند. این چشمه به «کهلان معروف بوده و هم اکنون مورد استفاده اهالی آن منطقه می باشد. ( بحار الانوار، ج ۱۲ ص ۱۱۱.)

از دیگر اخبار نیشابور ماجرای پناهندگی آهو را میتوان نام برد. نقل شده است، هنگامی که امام رضا با جماعتی در کنار حوض چشمه کهلان نشسته بودند، آهویی از ترس صید صیاد به آن حضرت پناهنده میشود و امام او را در پناه خویش قرار می دهد. از این رو به الله «ضامن آهو» نیز می گویند.(مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۳۴۸؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۶)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه