زندگانی امام علی ابن موسی الرضا(ع) و یاران آن حضرت  ( صص 220-209 ) شماره‌ی 6284

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره فرهنگی امام رضا (عليه السلام) > تلاش برای دفاع از امامت در قالب مناظره

خلاصه

مأمون در یکی از جلساتی که گروهی از علمای عراق و خراسان گرد آمده بودند، با ورود امام رضا از او پرسید مرا از معنی این آیه آگاه سازید«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا»: «سپس قرآن را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم میراث دادیم علمای حاضر در مجلس گفتند مراد خداوند از بندگان برگزیده تمامی امت است.مأمون گفت: ای ابو الحسن نظر شما چیست؟فرمود: با آنان هم عقیده نیستم بلکه میگویم مراد خداوند تبارک و تعالی از بندگان برگزیده همان عترت طاهره پیامبر بوده است.

متن

نظر امام درباره «اصطفاء - برگزیدگان»

مأمون در یکی از جلساتی که گروهی از علمای عراق و خراسان گرد آمده بودند، با ورود امام رضا از او پرسید مرا از معنی این آیه آگاه سازید

«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبادِنَا»: «سپس قرآن را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم میراث دادیم ( سوره فاطر، آیه ۳۲)

علمای حاضر در مجلس گفتند مراد خداوند از بندگان برگزیده تمامی امت است.

مأمون گفت: ای ابو الحسن نظر شما چیست؟

فرمود: با آنان هم عقیده نیستم بلکه میگویم مراد خداوند تبارک و تعالی از بندگان برگزیده همان عترت طاهره پیامبر بوده است.

مأمون گفت: چطور نظر خداوند تنها عترت بوده نه امت؟

حضرت فرمود: اگر مراد خداوند تمام امت بود؛ همه آنان اهل بهشت بودند، بنا بر فرمایش خداوند: «فَينْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدُ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الكبير» (سوره فاطر، آیه 32) : «پس از ایشان برخی بر خود ستمکار بودند و برخی میانه رو و از ایشان برخی به خواست و فرمان خدا به نیکی ها پیشی گیرنده اند این است فزونی و بخشش بزرگ، سپس خداوند در ادامه آیه تمام آنان را اهل بهشت قرار داده و فرموده: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها :(سوره فاطر، آیه 33) بهشت هایی پاینده که در آنها در آیند در نتیجه و رائت از آن عترت طاهره است نه دیگران سپس امام رضا له فرمود: ایشان همان کسانند که خداوند در قرآن اینگونه وصفشان فرموده که: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُظْهِرَكُمْ تَطْهِيراً»: «همانا خداوند می خواهد از شما اهل بیت (خاندان پیامبر پلیدی را ببرد و شما را پاک کند ( سوره احزاب، آیه ۳۳) و اینان همان کسانند که پیامبر درباره ایشان فرموده: من دو چیز گرانبها و نفیس را در میان شما باقی می گذارم کتاب خدا، و عترتم؛ یعنی اهل بیتم که آن دو تا در کنار حوض بر من وارد نشوند هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد، بنگرید پس از من چگونه رفتاری با آن دو خواهید داشت؟! ای مردم به ایشان چیزی نیاموزید زیرا از شما عالمتر و داناترند.

علما گفتند: ای ابوالحسن به ما بگو آیا «عترت» همان «آل» است، یا شامل افراد دیگری نیز می شود؟ حضرت فرمود: «آل» همان ایشانند علما گفتند پس این فرمایش نقل شده پیامبر است که فرموده امت من آل من هستند و حدیث مستفیض روایتی که از طرق مختلف نقل شده است غیر قابل انکار دیگری است که صحابه آن را نقل کرده اند که: «آل محمد امت اویند.

حضرت فرمود: به من بگویید: آیا صدقه بر آل محمد احرام است یا خیر؟ گفتند: آری، فرمود: بنابراین صدقه بر امت حرام است؟ گفتند خیر فرمود: این یک تفاوت میان «آل» و «امت» است خدا به شما رحم کند؛ آخر شما را به کجا میبرند، آیا از قرآن روی گردان شده اید یا از حد تجاوز کرده اید؟! مگر نمی دانید که مسأله وراثت و طهارت» درباره آن برگزیدگان هدایت یافته است نه دیگران؟!

گفتند این مطلب را از کجا می گویی ای ابو الحسن؟

فرمود: با استناد به این فرمایش خداوند که: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً وَ إِبْرَاهِيمَ وَ جَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِها النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ»( سوره حدید، آیه ۲۶): «هر آینه نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندانشان پیامبری و کتابی نهادیم پس برخی شان راه یافته گشته و بسیاریشان از فرمان [حق] بیرون شدند. در نتیجه وراثت نبوت و کتاب مختص راه یافته گان شد نه فاسقان»، مگر خبر ندارید که نوح از پروردگارش درخواست کرد و گفت: «رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ (سوره هود، آیه ۴۵): پروردگارا، پسرم از خاندان من است و بیشک وعده تو راست است، و این همان وعده خداوند در رهایی او و خانواده اش بود پس خداوند تبارک و تعالی اینگونه پاسخش گفت: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ أَنَّهُ عَمَلٌ غَير صالح فَلا تَسْتَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الجاهلين»(سوره هود، آیه ۴۶): «او» از خاندان نبوت تو نیست او [را] کرداری ناشایسته است. پس چیزی را که از آن بی خبری از من مخواه من تو را بند میدهم که مبادا از نابخردان باشی!

پس مأمون گفت: آیا خداوند عترت را در آیات محکم کتابش بر سایر مردم برتری داده است؟

حضرت فرمود: بیشک خداوند عزیز و جبار عترت را در آیات محکم کتابش بر سایر مردم برتری داده است مأمون پرسید این مطلب در کجای قرآن است؟

گفت: در این کلام خدای تعالی که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَىٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ على العالمين ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضِ»(سوره آل عمران، آیات ۳۳ و ۳۴): «همانا خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید فرزندانی که برخی شان از برخی دیگرند یعنی فرزندانی که از پدران برگزیده زاده شده اند و در پاکی همانند یکدیگرند و در آیه ای دیگر فرموده: «ام يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا أَنَّهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِياً»(سوره شاه، آیه ۵۴). بلکه به مردم برای آنچه خدا به ایشان از فضل خویش ارزانی داشته رشک و حسد می برند، همانا ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و ایشان را فرمانروایی بزرگ بخشیدیم، سپس روی سخن را متوجه سایر مؤمنان ساخته و فرموده: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنْكُمْ» (سوره نساء، آیه ۵۹): «ای کسانی که ایمان آورده اید خدای را فرمان برید، و پیامبر و صاحبان امر را که از شمایند یعنی همان کسانی که کتاب و حکمتشان بخشیده، و بنا بر آیه شریفه «ام يَحْسُدُونَ النَّاسَ - الآية» به خاطر آن دو کتاب و حکمت مورد حسد دیگران واقع شدند، و منظور خداوند اطاعت از برگزیدگان و پاکان است و مراد از ملک و پادشاهی در این آیه همان اطاعت از ایشان می باشد.

علما گفتند: آیا خدای تعالی مسأله اصطفاء برگزیدگان و انتخاب را در قرآن تفسیر کرده است؟

فرمود: برگزیدگان را جز در موارد باطن و تأویل - در ظاهر قرآن در دوازده آیه تفسیر نموده نخستین آیه این فرمایش الهی است که: «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبين»(سوره شعراء، آیه ۲۱۴) «و خويشاوندان نزدیک و گروه مخلص خود را بیم ده».

و آیه دوم در تفسیر) اصطفاء و برگزیدن این کلام الهی است: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطهيراً» (سوره احزاب، آیه ۳۳): «همانا خداوند میخواهد از شما، خاندان پیامبر، پلیدی را ببرد و شما را پاک کند پاکی کامل و این فضیلتی است که جز فرد معاند هیچ کس آن را انکار نمی کند زیرا فضیلتی است روشن 

و آیه سوم آن زمان است که خداوند پاکان از خلق خود را جدا نموده و به پیامبر در آیه ابتهال» اینگونه فرمود: «فَقُلْ تَعالوا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللهِ عَلَى الْكَاذِبِين» (۲۱۴ سوره آل عمران، آیه ۶۱): «ای محمد بگو بیایید تا ما و شما پسران خویش و زنان خویش و خودمان و خودتان را بخوانیم آنگاه دعا و زاری کنیم و لعنت خدای را بر دروغگویان بگردانیم»، پس از این فرمان پیامبر ، علی و حسن و حسین و فاطمه را بیرون آورده و ایشان را با خود همراه ساخت آیا شما میدانید معنای این قسمت از آیه «و أنفسنا و أَنفُسَكُم» چیست؟ علما گفتند پیامبر خودش را در نظر داشته است، امام الله فرمود: خطا کردید جز این نیست که منظور پیامبر علی بوده و آنچه که بر این مطلب دلالت می کند همان فرمایش پیامبر است آن هنگام که به قبیله بنو ولیعه فرمود: بنو ولیعه دست از این کار بردارند یا فردی همانند خودم را به سویشان روان میکنم یعنی علی را پس این یک خصوصیتی است که هیچ کس بر آن پیشی نجسته و فضلی است عاری از هر مخالف و شرافتی است که مخلوقی بر آن سبقت نگیرد چرا که پیامبر نفس علی را همچون نفس خود شمرده. این سوم.

و اما چهارم که پیامبر همه مردم جز عترت خود را از مسجدش بیرون ساخت، و کار به گونه ای شد که مردم معترض شدند و از جمله عباس عموی (پیامبر) نیز اعتراض کرده و گفت: ای رسول خدا همه ما را خارج ساختی و علی را باقی گذاردی؟! پیامبر فرمود: این من نبودم که شما را خارج ساخته و او را باقی گذاردم بلکه خدا چنین کرد و این مطلب روشنگر سخن پیامبر است که به علی فرمود: موقعیت تو به نزد من همچون موقعیت هارون است نسبت به موسی علما گفتند این فضیلت در کجای قرآن است؟ فرمود: در این موضوع آیه ای از قرآن آورده و بر شما خواهم خواند، گفتند: بیاور، فرمود: این کلام خداوند عزیز و جلیل که فرمود: «وَ أَوْحَيْنَا إِلى مُوسَى وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَرًّا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتاً وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً (سوره یونس، آیه ۸۷)، و به موسی و برادرش هارون) وحی کردیم که برای قوم خود در مصر خانه هایی آماده سازید و خانه های خود را مقابل هم قرار دهید. پس این آیه نشانگر منزلت هارون نسبت به موسی و نیز بیانگر جایگاه علی نسبت به پیامبر است، و افزون بر این دلیلی روشن و آشکار در این سخن پیامبر است که فرمود: به درستی عبور از این مسجد برای هیچ جنب و حائضی حلال نیست مگر برای محمد و آل محمد»، علما گفتند: این شرح و این بیان در هیچ جا جز نزد شما اهل بیت یافت نمی شود حضرت الله فرمود: چه کسی منکر این فضیلت ما است در حالی که رسول خدا می فرماید: «من شهر دانشم و علی باب آن شهر است پس هر کس که قصد شهر علم کند باید از آن درب وارد شود بنابراین در توضیح و شرحی که از فضل و شرف تقدم و اصطفاء، و طهارت ابراز داشتیم هیچ کس جز فرد معاند منکر آن نیست و خداوند عزیز و جلیل را بر این منزلت حمد و سپاس میگویم. این هم چهارم

و اما پنجم این سخن خدای عزیز و جلیل است که فرمود و آتِ ذَالْقُرْبِي حَقَّهُ» (سوره اسراء، آیه ۲۶): «و حق خویشاوند را بپرداز» این آیه برخوردار از خصوصیتی است که خداوند عزیز و جبار ایشان را بدان مخصوص داشته و از میان امت برگزیده پس هنگامی که این آیه بر رسول خدا نازل شد گفت: «فاطمه را به نزدم فرا خوانید و چون فاطمه را فرا خواندند بدو گفت: ای فاطمه گفت: بفرمایید ای رسول خدا فرمود: بیشک فدک» از جمله غنائمی است که بی جنگ و نبرد به دست آمده و لذا طبق حکم خدا آن برای من است نه مسلمانان و بدین خاطر من آن را بنا به دستور خداوند به تو بخشیدم پس آن را برای خود و فرزندانت برگیر». این هم پنجم

و اما ششم: این کلام خدای عزیز و جلیل است که: «قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»(سوره شوری، آیه ۲۳): «بگو بر این رساندن پیام الهی هیچ مزدی از شما نمی خواهم مگر دوستی درباره خویشاوندانم پس این خصوصیت مخصوص پیامبر است نه سایر انبیاء، و مختص «آل» است نه دیگران و این بدان خاطر است که خداوند در ضمن حکایت از پیامبران از قول نوح پیامبر فرموده: «يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِن أَجْرِيَ إِلا عَلَى اللَّهِ وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لَكِنِّي أَرِيكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ» (سوره هود، آیه ۲۹ ) : «ای قوم من در برابر آن رساندن پیامهای خداوند از شما مالی نمی خواهم و مزد من جز بر خدای نیست و کسانی را که ایمان آورده اند از خود نمی دانم که آنان دیدار کننده پروردگار خویشند یعنی ایمان به معاد دارند ولیکن شما را گروهی نابخرد و نادان می بینم. و از قول هود پیامبر نقل کرده که گفت: «لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلا تَعْقِلُونَ»(سوره هود، آیه ۵۱): «از شما مزدی بر آن (رسالت) نمیخواهم مزد من تنها با کسی است که مرا آفریده آیا خرد را به کار نمیبندید در حالی که خداوند به پیامبرش می فرماید: «قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي» (سوره شوری، آیه ۲۳): «بگو بر این (رسالت) هیچ مزدی از شما نمی خواهم، مگر دوستی درباره خویشاوندان نزدیکانم و خداوند دوستی با ایشان را واجب نساخت جز آنکه آگاه بوده و می دانست که هرگز از دین بر نمیگردند و هیچ تمایلی به سوی گمراهی نخواهند داشت و دیگر در وجوب مودت اینکه ممکن است فردی دوستدار شخصی باشد ولی فردی از خانواده اش او را دشمن بدارد در نتیجه دل آن فرد از دوستی او سالم نخواهد ماند، بنابراین خدا خواسته است در دل پیامبر نسبت به مؤمنان . هیچ نگرانی و کدورتی نباشد، به همین خاطر دوستی و مودت خویشان پیامبر را بر ایشان واجب فرمود پس هر کس که بدین امر عمل نماید و پیامبر و خاندانش را دوست بدارد امکان ندارد که پیامبر او را دشمن بدارد و هر کس که جز این کند و اهل بیت پیامبر را دشمن بدارد در این صورت بر پیامبر است که دشمن او باشد چرا که آن شخص یکی از واجبات الهی را ترک گفته با این حال کدام فضل و شرفی بر این فضیلت] تقدم دارد؟

هنگامی که این آیه بر پیامبر نازل شد که «بگو بر این رسالت) هیچ مزدی از شما نمی خواهم مگر دوستی درباره خویشاوندان نزدیکم، آن حضرت در میان اصحابش برخاسته و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم به راستی که خداوند چیزی را بر شما واجب فرموده آیا آن را انجام میدهید؟ هیچ کس پاسخش نگفت، پس روز دیگر برای دومین بار در میانشان برخاسته و همان سخن سابق را تکرار کرد و باز هم کسی جوابش نداد. پس روز سوم در میان ایشان به پا خاسته و فرمود: ای مردم آن مطلب نه طلا و نه نقره؛ و نه خوردنی و نه نوشیدنی است گفتند اکنون بگو آن چیست؟ پیامبر نیز همان آیه را بر ایشان تلاوت کرد، آنان پاسخ دادند اگر این مطلب است بسیار خوب ولی بیشتر ایشان بدان وعده وفا نکردند.

سپس حضرت رضا حدیثی را از پدر و آباء گرامی اش از حضرت ابو عبدالله حسین سيد الشهداء الله نقل کرد که آن حضرت فرمود: جماعت مهاجر و انصار به نزد پیامبر حاضر شده و گفتند: بیشک شما در مخارج زندگی و پذیرایی از میهمانانی که به خدمت شما می رسند مستلزم خرج و هزینه ای میباشید این اموال و جانمان در اختیار شما است، هر دستوری که درباره آنها بفرمایید پر خیر و مأجور میباشید بی هیچ مشکل و زحمتی هر چه از آن خواستی ببخش و هر چه خواستی نگه دار آنگاه خداوند عزیز و جلیل فرشته وحی؛ روح الامین را بر او نازل ساخته و گفت: ای محمد «قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» یعنی پس از من خویشانم را میازارید پس خارج شدند و برخی از آنان گفت: آنچه پیغمبر را به رد پیشنهاد ما واداشت جز این نبود که پس از خود ما را به رعایت حال خویشانش وادار سازد، این آیه جز حرف تازه از خود ساخته چیز دیگری نبود و این سخن گستاخی بزرگی بود - پس خداوند این آیه را نازل فرمود: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَيهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرحیم» (سوره احقاف، آیه ۸) : «بلکه می گویند که ساخته محمد است بگو اگر من آن سخن را بافته باشم عذابش متوجه من است پس شما در برابر خدا چیزی را برای من در توان ندارید او داناتر است بدانچه درباره آن گفتگو می کنید. او میان من و شما گواه و شاهد است و او آمرزنده و مهربان است» آنگاه به دنبال نزول این آیه پیامبر با آنان را احضار نموده و فرمود: آیا اتفاق یا مطلب جدیدی رخ داده؟ گفتند: آری به خدا قسم؛ ای رسول خدا گروهی از ما سخنی ناشایست گفتند که آن را ناپسند و مکروه داشتیم. پس رسول خدا همان آیه را بر ایشان تلاوت کرد با شنیدن آیه] آنان به سختی گریستند پس خداوند این آیه را نازل ساخت: «هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» (سوره شوری، آیه ۲۵) : «و اوست آن خدایی که توبه را از بندگان خود می پذیرد و از بدی ها گناهانشان در میگذرد و آنچه میکنید می داند. این ششم

و اما هفتم: این فرمایش الهی است که فرمود: «إِنَّ اللهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِماً» (سوره احزاب، آیه ۵۶): «همانا خدای و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید بر او درود فرستید و سلام گویید؛ سلامی در خور و شایسته»، و حتی دشمنان نیز از این مطلب آگاهند که چون این آیه نازل شد مردم گفتند: ای رسول خدا ما چگونگی سلام بر تو را دانستیم صلوات فرستادن بر شما چگونه است؟ فرمود: اینطور گویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَآلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»: «خدايا بر محمد و آل او درود فرست همانطور که بر ابراهیم و آل او درود فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگی». حضرت رضا فرمود: آیا میان شما مردم در این موضوع اختلافی هست؟! گفتند: خیر، مأمون گفت این مطلب عاری از هر اختلاف و مورد اتفاق و اجماع همگان است، ولی آیا در مورد «آل» آیه ای واضحتر در قرآن سراغ داری؟ فرمود: آری، بگویید ببینم در آیات يس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلین»: «یا، سین سوگند به قرآن با حکمت که همانا تو از فرستادگانی و به راه راستی بگویید که مراد و منظور از یاسین چیست؟ علما گفتند: بی هیچ شکی یاسین محمد است، حضرت فرمود: خداوند از این بابت به محمد و آل محمد آنچنان فضلی عطا فرموده که هیچ اندیشمندی با اندیشه و تفکر کنه آن را در نیابد، چرا که خداوند جز بر پیامبران بر هیچ کس سلام نفرستاده است خدای تبارک و تعالی فرموده سلام بر نوح در میان جهانیان( سوره صافات، آیه ۷۹) و نیز «سلام بر ابراهیم» و همچنین فرموده: «سلام بر موسی و هارون، ولی نفرموده سلام بر آل نوح و سلام بر آل ابراهیم(سوره صافات، آیه ۱۰۹)، و نفرمود: سلام بر آل موسی و هارون (سوره صافات، آیه ۱۲۰) بلکه خداوند عزیز و جلیل فرموده: «سلام على آل ياسين»( سوره صافات، آیه ۱۲۰): «سلام بر آل یاسین و مراد از آن آل محمد است.

مأمون گفت: به راستی دریافتم که شرح بیان این مطلب در معدن نبوت است. این هفتم.

و اما هشتم این کلام خدای عزیز و جلیل است: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمْسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى» : «و بدانید که هر چه به چنگ آرید پس پنج یک آن برای خدای و پیامبر و خویشان پیامبر] و یتیمان و تهیدستان و در راه ماندگان است و خداوند در این آیه سهم خویشان (پیامبر) را قرین سهم خود و پیامبرش ساخته این وجه تمایزی میان «آل» و «امت» است، چرا که خدا ایشان را در مکانی جای داده و تمام مردم را در مکانی نازلتر، و برای آنان همان پسندیده که برای خود پسندیده است و در همان خصوصیت ایشان را برگزیده و انتخاب نموده است و نخست از خود آغاز نموده و بعد پیامبر را آورده، سپس به خویشاوندان [پیامبر در هر فی و غنیمتی پرداخته و غیر از آن هر آنچه خدای عز و جل برای خود پسندیده برای ایشان نیز پسندیده است و فرموده و گفتارش حق و درست است : «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمْسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى» (سوره انفال، آیه ۴۱) این برای ایشان تأکیدی شدید و دستوری دائمی تا روز قیامت در کتاب ناطق خداوند که باطل کاهش و افزایش و نادرستی از پیش آن و از پس آن در حال و آینده بدان راه نیابد و فرو فرستاده ای است از سوی خدای با حکمت و ستوده و اما آن قسمت از آیه که فرموده: «برای یتیمان و تهیدستان، هرگاه یتیم یتیمیش به پایان رسد یعنی بالغ شود از مصرف غنائم خارج شده و دیگر سهمی نخواهد داشت و همینطور تهیدست هرگاه تهیدستی و فقرش تمام شود یعنی توانگر و دارا شود از غنائم بی بهره شود و گرفتن آن بر او ممنوع و ناروا گردد و دریافت آن بر او حرام شود در حالی که بهره و سهم ذی القربی برای توانگر و بینوای از ایشان تا روز قیامت برپا و استوار است چرا که هیچ کس از خدا و رسولش توانگر و غنی تر نیست با این حال خداوند سهمی از آن را برای خود و سهمی را برای رسولش در نظر گرفته است بنابراین آنچه را که برای خود و رسولش پسندیده همان را برای ایشان نیز پسندیده است و همین گونه است در مورد في غنائمی که بی خونریزی و نبرد به چنگ مسلمانان افتد آنچه را که خداوند برای خود و رسولش پسندیده برای ذی القربی نیز پسندیده است. همچون غنیمت ابتدا به خود آغاز فرموده و سپس به رسولش و آنگاه به نزدیکان وی و از آن پس سهم و نصیب ایشان را قرین سهم خدا و رسولش ساخته است، و همچنین خداوند عزیز و جلیل پیرامون «اطاعت» در آیه: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» ابتدا به خود آغاز فرمود و سپس به رسولش و آنگاه به اهل بیت پیامبر و همینطور در آیه «ولایت»: «وَ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهَ وَرَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا، بنابراین ولایت ایشان را همراه با اطاعت پیامبر قرین اطاعت خود ساخت همانطور که نصیب خود را نیز همراه با اطاعت پیامبر در غنیمت و فیء» قرین سهم و نصیب آنان مقرر داشت بسی بزرگ و بزرگوار است خداوند، چقدر نعمت او بر این خاندان بزرگ و بسیار است زمانی که ماجرای صدقات به میان آمد خود را منزه داشته و نیز پیامبر و اهل بیتش را و فرموده: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبِهِمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللهِ»(سوره توبه، آیه ۶۰): صدقات فقط برای این افراد است نیازمندان و درماندگان و کارکنان بر جمع آوری] آن و نواخته دلان تا به اسلام روی آورند و در راه آزادی بردگان و وامداران و در راه خدا هزینه جهاد و در راه ماندگان فریضه ای است از جانب خدا آیا در مفاد آیه به موردی بر می خوری که سهمی برای خود یا پیامبر يا ذي القربى قرار داده باشد و این بدان خاطر باشد که تنها نفس خود را از آن منزه داشته و نیز نفس پیامبر و اهل بیتش را؟! نه بلکه صدقه را بر ایشان حرام ساخته است زیرا صدقه که همانند چرکهای دست مردمان است - بر محمد و اهل بیتش حرام میباشد و مصرفش برای آنان روا نیست چرا که ایشان از هر آلودگی و پلیدی پاک و مطهر شده اند پس چون ایشان را پاک ساخته و برگزیده برای آنان همان را پسندیده است که برای خود خواسته و همان را مکروه داشت که بر خود ناپسند داشته است. این هشتم

و اما نهم: ما همان اهل ذکری هستیم که خداوند در کتاب محکمش فرموده: «فَسْتَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(سوره نحل، آیه ۴۳) : «و اگر خود نمی دانید از اهل ذکر بپرسید. علما گفتند: منظور خداوند به «اهل الذكر علمای یهود و نصاری است حضرت الله فرمود: آیا چنین حرفی درست است؟! در این صورت آنان ما را به دین خود دعوت کرده و خواهند گفت دین ما از دین اسلام برتر است مأمون گفت: آیا در این رابطه شرح و بیانی را سراغ داری که خلاف گفته علما باشد اي أبو الحسن؟ فرمود: آری «ذکر» همان رسول خدا است و ما اهل اوییم و این مطلب در قرآن - سوره طلاق - کاملاً روشن است آنجا که فرموده: «فَاتَّقُوا اللهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً * رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتِ» (سوره طلاق، آیات ۱۰ و ۱۱) : «پس ای خردمندان که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید همانا خدا به سوی شما ذکری فرو فرستاده است [یعنی] پیامبری که آیات روشن و روشنگر خدا را بر شما میخواند در نتیجه «ذکر» همان رسول خداست و ما اهل اوییم. این نهم.

و اما دهم این فرمایش خدای عزوجل در آیه تحریم است که فرمود: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ - إلى آخرها » (سوره نساء، تا آخر آیه ۲۳ ) بر شما حرام شده است ازدواج با ما درانتان و دخترانتان و خواهرانتان به من بگویید چنانچه پیامبر زنده بود آیا جایز بود که با دختر فرزندم یا با هر دختری از نسل من ازدواج کند؟ گفتند خیر فرمود: حال بگویید: آیا - در صورت زنده بودن پیامبر - روا بود که با دختران شما ازدواج کند؟ گفتند: آری، حضرت فرمود: این خود دلیل آن است که ما از آل اوییم و شما آل او نیستید، چه اگر از آل او بودید ازدواج دخترانتان بر او حرام بود چنانکه دختران من بر آن حضرت حرام است، زیرا ما از آل اوییم و شما از امت او و این تفاوت دیگری است میان آل و امت، چرا که آل از اوست و امت اگر هم آل باشد از او نیست، این هم دهم.

و اما یازدهم آن آیه از سوره مؤمن (غافر) است که خداوند فرموده: «وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَونَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ الله وَ قَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ - الآية» (سوره مؤمن، آیه ۲۸ ) : «و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خویش را پوشیده میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که می گوید: پروردگار من خدای یکتاست و حال آنکه با نشانه های روشن (معجزات) از جانب پروردگارتان نزد شما آمده است؟» و این مرد پسر دایی فرعون بود و خداوند او را به نژاد فرعون منسوب داشت نه به دین و آئینش و به همین صورت ما تولد یافته از رسول خدا هستیم و از جهت دین با سایر مردمان عمومیت یافته ایم و این تفاوت دیگری است میان آل و امت، این یازدهم.

و اما دوازدهم: این آیه است: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلوةِ وَاصْطَبِر عَلَيْها» ( سوره طه، آیه ۱۳۲): «و خاندان خویش را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش پس خداوند ما را بدین ویژگی مخصوص داشت آن زمان که فرمان به نماز را توام با او داده سپس از سایر امت ممتاز ساخته و رسول خدا پس از نزول این آیه تا نه ماه هر روز در اوقات هر نماز به درب خانه علی و فاطمه آمده و پنج بار می فرمود: «الصلوة الصلوة وقت نماز است خدا شما را رحمت کند و خداوند هیچ یک از اولاد پیامبران را به چنین کرامتی که ما را بدان اکرام داشته و در میان خاندانش ممتاز نموده - گرامی نداشته است این هم فرقی دیگر میان آل و امت والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد نبيه (حف العقول، صص ۴۱۱-۴۰۰)

(209-220)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه