گوهر هدایت-در باره زندگی شمس ولایت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)  ( صص 108-103 ) شماره‌ی 6172

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > مناظره با جاثليق ‌ راس الجالوت و بزرگان صابئين

خلاصه

جاثلیق ؛ درباره ی نبوت حضرت عیسی (ع) چه می فرمائید. حضرت فرمود من اقرار میکنم به نبوت و پیامبری آن عیسائی که بشارت داده به نبوت حضرت محمد (ص) و آن عیسائی که اقرار به نبوت حضرت محمد صلى الله علیه و آله نکرده است من او را قبول ندارم. جاثليق عالم بزرگ مسیحیان گفت ؛ احکام با دو شاهد عادل ثابت می گردد شما راجع به نوبت پیامبر خودتان حضرت محمد (ص)) دو شاهد عادل از غیر امت خودتان بیاورید تا نبوت پیامبر شما حضرت محمد (ص) ثابت گردد.

متن

مناظره ی چهارم

شيخ صدوق (ره) از شخصی به نام نوفلی چنین نقل کرده است. 

نوفلی گوید؛ روزی مأمون فضل بن سهل را دستور داد تا سران مذاهب و ادیان مختلف جهان مانند جاثليق و رأس الجالوت و بزرگان صابئین و هر بذ اکبر و پیروان زرتشت و نسطاس رومی و متکلمان را در مجلسی بزرگ جمع نمود ، بعد به وسیله ی یاسر خادم برای امام رضا علیه السلام سفارش داد تا امام در آن مجلس حاضر شود و با آنان به مباحثه بپردازد. امام رضا عليه السّلام فرمود: فردا خواهم آمد چون یاسر خادم برگشت امام (ع) به من فرمود: ای نوفلی ! تو عراقی هستی و عراقی هوشیار است از این که مأمون سران مشرکین و صاحبان مذاهب مختلف را گرد آورده است چه میفهمی؟ گفتم فدایت شوم مأمون میخواهد شما را آزمایش کند و میزان دانش شما را بفهمد حضرت فرمود: آیا میترسی آنان دلیل مرا باطل سازند.

گفتم نه به خدا سوگند هرگز چنین بیمی ندارم و امیدوارم خداوند شما را بر آنان پیروز گرداند.

حضرت فرمود: ای نوفلی میدانی مأمون چه وقت از این کارش پشیمان میگردد.

حضرت در ادامه فرمود: هنگامی که من با اهل تورات با توراتشان و با اهل انجیل با انجیل شان و با اهل زبور با زبورشان و با صائبین به زبان عبری خودشان و با هربنان با زبان فارسی خودشان و با رومیان با زبان خودشان و با اصحاب مقالات با زبان خودشان استدلال کنم. 

هنگامی که من تمام دانشمندان ادیان مختلف را محکوم کنم و تمامی آنان به فضیلت من اعتراف نمایند و به اسلام گرایش پیدا کنند در آن هنگام مأمون از این کارش پشیمان خواهد شد و متوجه می گردد مسندی را که بر آن تکیه زده است جایگاه او نیست. ولا حول ولا قوة إلا بالله العلى العظيم.

راوی گوید؛ روز بعد امام (ع) وضو گرفت و به مجلس آنان حاضر گردید در حالی که مجلس پر از جمعیت بود و علمای ادیان مختلف و همچنین محمد بن جعفر صادق (ع) عموی حضرت رضا (ع) که بزرگ بنی هاشم بود در آن مجلس حاضر بود.

مأمون رو کرد به جاثلیق عالم بزرگ مسیحیان و گفت ای جاثلیق این آقا پسر عم من على بن موسى بن جعفر و از اولاد حضرت فاطمه دختر پیامبر ما و فرزند علی بن ابی طالب (ع) است من دوست دارم که با او بحث کنید ولی با انصاف رفتار کنید.

در این هنگام رأس الجالوت عالم بزرگ یهود گفت ما از شما به غیر از تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم (ع) دلیل دیگری نمی پذیریم و آن حضرت قبول فرمود و بعد مناظره بدین ترتیب شروع شد.

جاثلیق ؛ درباره ی نبوت حضرت عیسی (ع) چه می فرمائید.

حضرت فرمود من اقرار میکنم به نبوت و پیامبری آن عیسائی که بشارت داده به نبوت حضرت محمد (ص) و آن عیسائی که اقرار به نبوت حضرت محمد صلى الله علیه و آله نکرده است من او را قبول ندارم.

 جاثليق عالم بزرگ مسیحیان گفت ؛ احکام با دو شاهد عادل ثابت می گردد شما راجع به نوبت پیامبر خودتان حضرت محمد (ص)) دو شاهد عادل از غیر امت خودتان بیاورید تا نبوت پیامبر شما حضرت محمد (ص) ثابت گردد.

امام علیه السّلام فرمود: یوحنای دیلمی چگونه فردی است. 

جاثليق ؛ بسیار خوب و محبوب ترین افراد در نزد حضرت عیسی (ع) بوده است.

امام (ع) : ترا به خدا قسم میدهم مگر در انجیل یوحنا وجود ندارد که یوحنا گفت حضرت مسیح از دین محمد (ص) عربی به من خبر داده است و من به نبوت حضرت محمد (ص) حواریین را خبر داده ام و آنان ایمان آورده اند بعد حضرت سفر سوم انجیل را قرائت کرد تا رسید به جائی که نام مبارک حضرت محمد صلى الله علیه و آله آمده بود و جاثلیق به این مطلب اعتراف کرد.

و چون جاثلیق در اینجا محکوم شد و امام (ع) نبوت حضرت محمد (ص) را از کتاب انجیل یوحنا ثابت كرد سؤال دیگری را مطرح کرد. 

جائليق : حواریون حضرت عیسی چند نفر بودند و تعداد علماء انجیل را بیان فرمائید. امام عليه السّلام : حواريون حضرت عیسی (ع) دوازده نفر بودند و اعلم و داناترین آنان لوقا بود. و علمای انجیل سه نفر بودند یوحنای اکبر ساكن اج و يوحنای قرقیسائی و یوحنای دیلمی که او بشارت دهنده ی امت عیسی است به نبوت حضرت محمد (ص).

آنگاه امام رضا علیه السلام به جاثلیق عالم بزرگ نصاری فرمود: ما ننقم على عيساكم شيئاً إلا ضعفه و قلة صيامه و صلواته. حضرت عیسی (ع) با تمام خوبیهایی که داشت یک عیب بزرگی نیز داشت و آن عیب این بود حضرت عیسی اهل نماز و روزه و عبادت نبود. 

جاثلیق گفت ای عالم مسلمانان ما گمان میکردیم شما دانشمندترین موارد مردم دنیا هستید ولی شما با گفتن این جمله جهل خود را ثابت کردید مرادفه چون همه ی مردم میدانند که حضرت عیسی(ع) در روی کره خاکی زهد و عبادت و نماز و روزه اش از همه ی مردم بیشتر بود.

 امام عليه السلام فرمود مگر شما معتقد نیستید که عیسی خدا است اگر عیسی خدا میباشد پس برای چه کسی نماز میخواند و روزه میگیرد خداوندی که خالق جهان و جهانیان است عبادتی بر او واجب نیست (فبهت الذي كفر جاثليق از جواب عاجز شد و فهمید که این سؤال امام عليه السلام از باب و جادلهم بالتي هي أحسن (سوره نحل آیه ۱۲۵) می باشد.

 حضرت رضا عليه السّلام فرمود: ای عالم نصاری من از شما سؤالی دارم و آن سؤال این است که شما به چه دلیلی حضرت عیسی را خدا می دانید.

جاثلیق گفت به جهت این که حضرت عیسی مرده زنده میکرد و کور مادرزاد را شفاء میداد.

امام رضا علیه السّلام فرمود: حضرت یسع پیغمبر و حزقیل پیغمبر نیز مرده زنده میکردند و کور را شفاء میدادند و معجزاتی دیگر از این قبیل داشتند پس چرا امت آنان آنها را خدای خود قرار ندادند. 

آنگاه امام رضا (ع) اسفاری از تورات را که در آنها معجزات مرده زنده کردن حضرت یسع پیغمبر و حضرت حزقیل پیامبر و بعضی از پیامبران دیگر بود تلاوت فرمود ، به طوری که رأس الجالوت عالم بزرگ یهودیان به. صحت آن آیات و آن اسفار شهادت داد و گفت شما به تورات از ما داناتر هستید. 

سپس امام رضا عليه السلام فرمود قریش نیز از پیامبر اسلام خواستند تا مرده زنده کند و پیامبر این مأموریت را به حضرت علی (ع) داد و تعدادی از مردگان با دعای حضرت علی (ع) به اذن خدا زنده شدند پیامبر به زبان پرندگان و چرندگان آشنا بود ولی ما مسلمانان پیامبرمان را خدا قرار ندادیم و آن حضرت را پرستش نکردیم

در آن مجلس با شکوه حضرت رضا(ع) با همه ی آنان با تورات و انجیل و زبور مباحثه فرمود و برای هر قومی از کتاب آسمانی خودشان دلیل آورد و نبوت حضرت محمد (ص) را ثابت کرد به طوری که همه ی آنان پذیرفتند و مباحثاتی با فرق دیگر از منکرین خدا داشت که تماماً محکوم شدند و اعتراف به علم و دانش نامتناهی و موهبتی امام رضا(ع) نمودند بعد مجلس را سکوت عجیبی فرا گرفت و هیچ کس جرأت سخن گفتن و بحث با آن بزرگوار را نداشت لذا حضرت فرمود: 

يا قوم ان كان فيكم احد يخالف الاسلام و اراد أن يسئل فليسئل غير محتشم.

 ای جمعیت اگر در میان شما کسی که مخالف اسلام است و سؤالاتی دارد بدون پروا حرکت کند و آن چه را که میخواهد سؤال کند.

در این هنگام عمران صابئی که در بحث و علم کلام بی نظیر بود گفت ای عالم مسلمین اگر نه این بود که خود به پرسیدن دعوت کردی پرسشی نمی کردم زیرا که من در شهرهای کوفه و بصره و شام و جزیره رفته ام و با دانشمندان و متکلمین آن شهرها سخن گفته و مناظره نموده ام و کسی را نیافته ام که وحدانیت (حقه) خدای را برای من ثابت کند. امام (ع) به تفصیل برهان اثبات خدای واحد را برای او بیان فرمود تا وقت نماز رسید امام (ع) به مأمون فرمود هنگام نماز فرا رسیده است.

 عمران گفت؛ ای مولای من سؤال مرا قطع مكن همانا قلبم رقیق و به اسلام متمایل گشته است امید است که من اسلام را بپذیرم حضرت فرمود: نماز میگزاریم و بر میگردیم پس از اقامه ی نماز عمران سؤالات فراوانی کرد و جواب شنید تا آنجا که آن حضرت به او فرمود:

افهمت یا عمران قال نعم يا سيدى قد فهمت و اشهد أن الله على ما وصفته و وحدته و ان محمداً عبده المبعوث بالهدى و دين الحق.

ای عمران آیا فهمیدی گفت آری ای مولا و آقای من فهمیدم و من شهادت میدهم بر این که خداوند همان گونه است که شما برایم توصیف فرمودید و شهادت میدهم بر این که حضرت محمد (ص) بنده ی او است که خداوند آن حضرت را برای هدایت مردم با دین حق فرستاده است.

آن گاه عمران صابئی رو به طرف کعبه نمود و در مقابل عظمت خداوند به سجده افتاد و شهادتین را بر زبان جاری ساخت و از برکت امام رضا(ع) مسلمان شد. ( عيون جلد 1 صفحه ۱۵۵ تا ۱۷۲)

 

مخاطب

میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی