سلطان سریر ارتزاق  ( صص 46-44 ) شماره‌ی 6116

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > خواندن نماز عيد سعيد فطر به روش امام علی و پيامبر

خلاصه

مأمون گفت هر طور که در نظر داری انجام بده. یاسر گوید: هنگامی که اعلام شد حضرت رضا الله برای نماز عید به مصلی تشریف میبرند، مردم مرو در کنار راهها نشستند و منتظر تشریف فرمائی آن جناب شدند. زنان و کودکان پشت بام ها در انتظار مقدم او بودند تمام فرماندهان لشکر و رجال کشور از هر صنف و طبقه درب منزل امام اجتماع کردند و انتظار بیرون شدن آن جناب را داشتند. هنگامی که آفتاب روز عید طلوع کرد حضرت رضا ( ع ) غسل کرد و عمامه زندگانی حضرت علی بن موسى الرضا عليه السلام سفیدی بر سر مبارک گذاشت یک طرف آن را روی سینه و طرف دیگر را پشت سر افکند و جامه های خود را تا زانو بالا زد سپس به همه غلامان و کارگزاران و خدمت کاران خود فرمان داد تا آنان نیز چنین کنند

متن

 نماز عید

در یکی از اعیاد مأمون به امام رضا ال گفت: اینک روز عید است، سوار شوید و امامت نماز عید را به عهده گیرید و برای مردم خطبه عید را بخوانید. حضرت رضا در جواب مأمون فرمود خود میدانی که من پیشنهاد شما را با شروطی پذیرفتم و یکی از آن شرطها عدم شرکت در این گونه مراسم است. مأمون بار دیگر پیام فرستاد من در نظر دارم مردم مطمئن گردند و دل آنان به شما مایل شده و فضل شما را بشناسند.  مأمون با سماجت تمام انجام این عمل را از آن جناب خواستار شدند، حضرت فرمود من دوست دارم که مرا از این کار معذور بدارید و اگر چنانچه اصرار داری من مانند جد خود رسول خدا (صل الله و علیه و آله) نماز عید را خواهم خواند. مأمون گفت هر طور که در نظر داری انجام بده. یاسر گوید: هنگامی که اعلام شد حضرت رضا الله برای نماز عید به مصلی تشریف میبرند، مردم مرو در کنار راهها نشستند و منتظر تشریف فرمائی آن جناب شدند. زنان و کودکان پشت بام ها در انتظار مقدم او بودند تمام فرماندهان لشکر و رجال کشور از هر صنف و طبقه درب منزل امام اجتماع کردند و انتظار بیرون شدن آن جناب را داشتند. هنگامی که آفتاب روز عید طلوع کرد حضرت رضا ( ع ) غسل کرد و عمامه زندگانی حضرت علی بن موسى الرضا عليه السلام سفیدی بر سر مبارک گذاشت یک طرف آن را روی سینه و طرف دیگر را پشت سر افکند و جامه های خود را تا زانو بالا زد سپس به همه غلامان و کارگزاران و خدمت کاران خود فرمان داد تا آنان نیز چنین کنند. پس از این عصای مخصوصی به دست گرفت و از منزل خارج شدند. یاسر گوید: هنگامی که حضرت حرکت کرد ما هم به دنبال ایشان راه افتادیم، امام العل) سر مبارک خود را به طرف آسمان بلند کرد و چهار مرتبه تکبیر گفت ما خیال کردیم که آسمانها و در و دیوارها در جواب او تکبیر می گویند. همه فرماندهان لشکر و افسران و رجال و طبقات مختلف کشور و شخصیتهای مقیم مرو با ساز و برگهای خود در کمال آرایش و زینت ایستاده بودند. هنگامی که حضرت رضا و همراهان او با این هیأت مخصوص وارد میدان مقابل منزل شدند اندکی درب منزل توقف کردند و چهار مرتبه گفتند: «الله اکبر، الله اکبر، الله اكبر الله اكبر على ما هدانا الله اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام و الحمد لله على ما أبلانا». همه همراهان این ذکر را با صدای بلند قرائت کردند. در این هنگام چنان ضجه و شیونی از مردم بلند شد که گویا در و دیوار شهر مرو تکان میخورد و مردم از دیدن آن حضرت هم چنان فریاد بر می آوردند. رجال مملکت و بزرگان لشکر چون مشاهده کردند حضرت رضا پا برهنه حرکت میکند آنان نیز از مراکب خود پائین آمده و کفشهای خود را به دور افکندند و پای برهنه براه خود ادامه دادند. حضرت رضا الهر ده قدم که حرکت میکردند یک بار توقف می کردند و سه مرتبه تکبیر میگفتند و ما چنان میپنداشتیم که زمین و آسمان و در و دیوار با وی هم آواز میشوند و فریاد شیون و ناله از شهر مرو برآمد جریان امر به مأمون گذارش شد و او از اوضاع و احوال مطلع گردید. فضل بن سهل ذو الریاستین به مأمون گفت یا امیر المؤمنین اگر علی بن موسی الرضا الله) با همین وضع و هیأت خود را به مصلی برساند مردم مفتون و شیفته او میگردند، صلاح در این است که از وی بخواهی تا از رفتن به مصلی خودداری کند. مأمون فرستاد و از آن حضرت درخواست منزل برگردد امام رضا الله نیز لباسها و کفش خود را پوشید و سوار شد و به اقامتگاه خود بازگشت (زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام) .


 


 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کار گرافیکی ، سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی