سخنان حکمت آمیز از حضرت امام رضا (ع) در کتب معتبر روایت شده است.
۱ - صديق كل امرىء . عَقْلُهُ وَ عَدُوهُ جَهْلَهُ.
فرمود آن حضرت دوست هر مردی عقل اوست و دشمن او نادانیاوست.
۲ - خدمت آن حضرت (ع) عرض شد چگونه صبح کردید؟ فرمود: صبح کردم با عجل منقوص یعنی مدت عمرم پیوسته در کم شدن است و عملی محفوظ یعنی هر چه میکنم ثبت و حفظ می شود و مرگ در گرد ماست و آتش سر ماست و نمیدانم چه خواهد شد به ما.
خدمات علمی و دینی آن حضرت
در مرکز خلافت اسلامی بارها وسیله بحث و گفت و گو میان آن حضرت و دانشمندان برجسته تمام ادیان و مذاهب - که از گوشه و کنار و مراکز علمی معروف جهان آن روز می آمدند - فراهم می شد.
طی آن جلسات امام رضا (ع) با دانشمندان مختلف روی زمین و بزرگان اهل نظر که از ملیتهای مختلف بودند و یا به سبب داشتن عقاید و آراء خاصی مورد توجه قرار گرفته بودند درباره مطالب گوناگون علمی و دینی گفت و گوهای جالبی داشته اند.
آن حضرت در ضمن آن گفت و گوها حقایق دین اسلام را نیز برای علمای مذاهب مختلف و صاحب نظران روشن می کرد و این گفت و گوها اثرات عمیقی در تبلیغ و نشر علوم و معارف اسلامی داشته است.
همه علمای مذاهب و صاحبان افکار و آراء مختلف، به بزرگواری و احاطه علمی آن حضرت که در موقع لزوم هم با همان زبان و اصطلاحات خاص و حتی از منابع دین خود آنان صحبت می کرد - اقرار و اعتراف کرده اند. کتابهایی در زمینه احتجاجات آن حضرت جمع آوری شده که مبین این واقعیت است. تمام کسانی که با آن حضرت رو به رو میشدند و مباحثاتی که انجام میدادند در برابر کمالات معنوی امام تسلیم می شدند و جز قبول حق و اقرار و اعتراف به مقام شامخ علمی امام و صحت مطالبی که می فرمود چاره ای نداشتند، و این مسئله خود موجب شهرت فوق العاده آن حضرت در زمینه احاطه کامل علمی و شایستگی همه جانبه از نظر رهبری می شد.
این گونه بحث های اعتقادی و فکری در این شرایط اجتماعی، بسیار حساس و ارزنده بود چه در جامعه اسلامی آن روز تلاش فراوان علمی به چشم می خورد و دوران ترجمه و تألیف و برخورد آراء و مکاتب گوناگون رسیده بود و شور و شوق علمی ایجاب میکرد که به دانشمندان مختلف آزادی ابراز عقیده و نشر آراء و افکار داده شود و درست در همین لحظات حساس لازم بود که اندیشمندان پاک و آگاه به پا خیزند و حقایق را آن طور که هست عرضه کنند تا در غوغای برخورد افکار راه حق گم نشود و گمراهی ها و تیرگی ها غلبه ننمایند.
امام وظیفه خود را درست در اوج این تلاشها، آن هم در مرکز تجمع دانشمندان - به خوبی انجام داد.
قسمتی از این مباحثات که غالباً به درخواست مأمون ترتیب می یافت، عبارت بود از:
-احتجاج و گفتگوهای آن حضرت با تنویه یعنی دانشمندانی از ایران که مطالبی از عقاید زردشتیان را مطرح میکردند. در این زمینه مطالبی بسیار زنده و مؤثر درباره «توحید» از طرف امام (ع) به جامعه بشریت عرضه شده است.
- بیاناتی که آن حضرت در زمینه توحید اسلامی و نبوت و انبیا و رسالت پیامبر اسلام با رهبران مسیحیان آن روز داشته اند، که به لقب جاثلیق» (کاتولیک از آنان نام برده می شود.
-هم چنین احتجاجاتی که با دانشمندان و بزرگان ملت یهود که لقب رأس الجالوت داشتند و مأمون از آنان برای طرح مطالب خود در محضر امام دعوت میکرد.
-مباحثاتی که با «زنادقه» صورت میگرفت که با اشاعه اشکالات و ایراداتی اذهان مردم را نسبت به حقایق اسلامی مشوب می ساختند و کسی نبود که بتواند با منطق خودشان آنان را قانع و مجاب سازد.
هر یک از اینها در جای خود شایان بررسی مستقل و توجه است.
اما آن چه در همه این موارد چشمگیر بود، این بود که تمام کسانی که با آن حضرت رو به رو میشدند و مباحثاتی انجام می دادند، در برابر کمالات معنوی امام تسلیم میشدند و جز قبول حق و اقرار و اعتراف به مقام شامخ علمی امام و صحت مطالبی که می فرمود، چاره ای نداشتند، و این مسئله خود موجب شهرت فوق العاده آن حضرت در زمینه احاطه کامل و شایستگی همه جانبه از نظر رهبری می شد.