در سال ولیعهدی یا سال بعد از آن مامون لشکری برای فتح کابل گسیل داشت چندی نگذشت خبر فتح عده از قلاع کابل در ضمن نامه بلند بالائی بعرض مامون رسید مامون برای بشارت این فتح عزیمت حضور حضرت رضا (ع) نمود در آنروز که مامون به آهنگ منزل حضرت حرکت کرد حضرت بعادت همیشه با غلامان و بستگان خود صحبت میکرد و آنانرا بفرمایشات در ربار خویش تسلا میداد در اینوقت حضرت از شرفیابی مامون اطلاع یافت بغلامان دستور داد تا مرخص شوند مامون وارد شده تقاضا کرد برای احترام او از جای حرکت نفرمایند بحضور رسیده صورت مبارک حضرت را بوسید در برابر حضرت قرار گرفت و نامه فتح قلاع کابل را بعرض مبارك رسانید پس از پایان نامه ؛ حضرت رضا (ع) پرسید آیا از این فتح خرسندی ؟! عرضکرد جای خوشحالی هم دارد . حضرت پس از این بیانات مفصلی ایراد کرده و خلاصه گفتار همایونی آنجناب دائر بر اینکه امروز زمام امور مسلمانان جهان در دست تو قرار گرفته ناچار باید از نزديك بدرد دل رعايا توجه کنی و به نیازمندیهای آنان رسیدگی نمائی و حال آنکه در مدینه
منوره که خانه نبوت است کارگذاری بر گمارده ایکه بداد مردم نمیرسد و بحوائج آنان توجه نمیکند و مهاجر و انصار از این نقطه نظر متاثرند .
و بالاخره رای من اینست بجایگاه پدران خود رهسپار شده و بیشتر بحال مسلمانان و حاجتمندان رسیدگی نمائی . مامون رای حضرت را پسندید و همانجا تصمیم سفر مدینه را اتخاذ کرده بکار گذاران دستور داد اسباب سفر مقام خلافت را آماده سازند .