پیشوای مهر-نگرشی نو بر ابعاد زندگانی امام هشتم(ع)  ( صص 66-65 ) شماره‌ی 5889

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > خواندن نماز عيد سعيد فطر به روش امام علی و پيامبر

خلاصه

مأمون گفت: منظورم از این کار آن است که مردم مطمئن شوند و نیز فضیلت تو را بشناسند فرستاده چند بار میان مأمون و امام رفت و آمد کرد و چون مأمون بسیار اصرار ورزید امام پاسخ دادند: بیش تر دوست دارم مرا از این کار معاف داری ولی اگر نمی پذیری و ناچار باید این کار را انجام دهم من برای اقامه نماز عید مانند رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علی علیه السلام بیرون خواهم آمد.

متن

مأمون و جلوگیری از برپایی نماز عید

در یکی از اعیاد اسلامی مأمون برای امام پیام فرستاد که امامت نماز عید را بپذیرند و نماز را برگزار نمایند. امام پاسخ دادند: از شرایطی که

میان من و توست ،آگاهی مرا از اقامه نماز معذور دار.

مأمون گفت: منظورم از این کار آن است که مردم مطمئن شوند و نیز فضیلت تو را بشناسند فرستاده چند بار میان مأمون و امام رفت و آمد کرد و چون مأمون بسیار اصرار ورزید امام پاسخ دادند: بیش تر دوست دارم مرا از این کار معاف داری ولی اگر نمی پذیری و ناچار باید این کار را انجام دهم من برای اقامه نماز عید مانند رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علی علیه السلام بیرون خواهم آمد.

مأمون پذیرفت و گفت هر طور مایل هستید بیرون بیایید و دستور داد فرماندهان و درباریان و عموم مردم با مداد عید جلوی خانه امام حاضر شوند.

روز عید پیش از طلوع آفتاب کوچه ها از مردم مشتاق پر شد و حتی زنان و کودکان هم آمده بودند و در انتظار امام لحظه شماری میکردند. فرماندهان به همراه سپاهیان سوار بر مرکبهای خود جلوی منزل امام علیه السلام ایستاده بودند. وقتی آفتاب سر زد، امام علیه السلام غسل کردند، لباس پوشیدند و عمامه شان را تحت الحنک (یک سر عمامه را بر سینه و سر دیگر را از پشت بر کتف افکندن)کردند. سپس خود را معطر ساختند و عصا در دست گرفتند و به همراهان فرمودند: آنچه انجام می دهم، انجام دهید.

آنگاه پای برهنه در حالی که شلوار و لباسشان را تا نیمه ساق بالا آورده بودند به راه افتادند پس از چند گام سر به سوی آسمان بلند کردند و تکبیر گفتند؛ همراهانشان نیز به تکبیر ایشان تکبیر گفتند و امام به در سرای رسیدند و ایستادند فرماندهان و سپاهیان چون امام را چنان دیدند از مرکب ها بر زمین جستند و پاپوش ها از پای در آوردند و پابرهنه بر خاک ایستادند.

امام بر در سرای تکبیر گفتند و انبوه مردم با ایشان تکبیر گفتند. صحنه چنان شور و عظمتی داشت که گویی آسمان و زمین با امام تکبیر 

می گویند شهر مرو را سراسر گریه و فریاد فرا گرفت. 

فضل بن سهل» چون اوضاع را چنین دید، به مأمون خبر داد و گفت: ای امیر اگر «رضا بدین گونه به مصلای نماز برسد، فتنه و آشوب می شود و ما همه بر جان خویش بیمناکیم؛ به او پیام بفرست که باز گردد.

مأمون به امام پیام داد ما شما را به زحمت انداختیم و دوست نداریم به شما زحمت و رنجی برسد؛ شما باز گردید و با مردم، همان کسی که قبلاً نماز می خواند، نماز را برگزار مینماید امام دستور دادند کفش او را بیاورند؛ آن را پوشیده سوار شده و به خانه بازگشتند. ۱ (۱ - الارشاد، شیخ مفید، صص ۲۱۳ - ۲۱۴)

و بدین سان مردم به نفاق و عوام فریبی مأمون پی بردند و دریافتند آنچه در مورد امام ابراز می دارد تظاهر است و هدفی جز رسیدن به اغراض سیاسی خود ندارد.

به راستی همان گونه که یزید بن معاویه امام چهارم را از ادامه سخنرانی در مسجد شام در روز جمعه باز داشت، مأمون نیز امام هشتم

را از میانه راه رفتن به نماز عید فطر بازگرداند و از ادامه این عمل باز داشت و این امر جای دقت و تحلیل بسیار دارد. ۲ (۲ - امام در عینیت جامعه، ص ۵۹)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب