کنشها و دست آوردهای سیاسی - حکومتی امام رضا
امان الله شفایی (۱)(دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم و کارشناسی ارشد علوم سیاسی)
صالحه شریفی (۲)( کارشناسی معارف اسلامی)
چکیده
جهت گیریهای سیاسی و حکومتی ائمه در قالب سه گفتمان «انقلاب»، «اصلاح» و «تقیه» قابل مطالعه است. در این بین امام رضا از شروع امامتشان تا خلافت مأمون از گفتمان و راهبرد اصلاح استفاده نمودند و زمانی که بالاجبار به مرو آمدند به گفتمان تقیه روی آوردند. ایشان در زمان هارون الرشید و امین به صورت آشکارا فعالیتهای اصلاحی را آغاز نموده و شبکه ی پیچیده ی ارتباطی با پیروان و شیعیان را به وجود آوردند. اما بخش مهم کنش سیاسی و حکومتی امام به دوران خلافت مامون مربوط میشود. مامون بر اساس اهداف عیان و پنهانی که داشت امام را به مرو آورد. او ریاکارانه و منافقانه سعی وافری نمود تا خلافت را به امام رضا الله واگذار کند اما هنگامی که امام را در عدم پذیرش آن جدی یافت با تهدید به قتل حضرت را در پذیرش ولایت عهدی متقاعد کرد امام رضا الله در یک موقعیت سخت و دشوار ولایت عهدی را به صورت مشروط پذیرفتند شروط امام بعدها بسیار به کار ایشان آمد حضرت با اتخاذ سیاست سلبی از یک سو مراقب بودند که دستگاه خلافت از موقف ولایت عهدی سودجویی نکند و از سوی دیگر ایشان سعی بلیغی نمودند که نتایجی را تحصیل کنند حضرت در لفافه ی ولایت عهدی در حفظ اساس دین و رسیدگی به امورات مسلمانان تلاش نمودند. جایگاه امامت و منزلت الهی آن را به سمع و آگاهی توده ها رساندند. علویان و شیعیان و محبین اهل بیت که میانشان ناهماهنگی و بعضاً خودسری وجود داشت را کنترل نمودند و مهمتر از همه مأمون را در نیل به سیاستها و اهداف ضد شیعی اش ناکام گذاشتند.
واژگان کلیدی امام رضا ، مأمون ولایت عهدی کنش سیاسی ،حکومتی دست آورد سیاسی - حکومتی
مقدمه
برای بررسی و تحلیل سیره ی عملی و نظری امام رضا باید آن حضرت را در یک ساختار و منظومه ای کلان و کلی قرار داد. در این ساختار و منظومه ی ،کلان مذهب تشیع واجد ویژگی ها و راهبردهای سیاسی و حکومتی خاص است که توسط پیامبر اکرم پی ریزی شده و ائمه ی معصومین به فراخور موقعیتشان در درون آن عمل کرده اند باید گفت که در این میان بررسی سیره ی اجتماعی حضرت رضا با توجه به شرایط و موقعیت خاصی که داشتند، متفاوت به نظر میرسد برای بررسی جهت گیریهای سیاسی و حکومتی در چارچوب مسئولیت امامتشان فضاهای بسیاری وجود دارد روند تحولات زمان امام رضا الله به گونه یی پیش رفته و مطابق آن جهت گیریهای حضرت به گونه یی بوده است که موضوع را از تاریخی صرف بودن خارج نموده بلکه آن را آکنده از پیامها و جنبه های سیاسی و حکومتی نشان میدهد.
در این نوشتار برآنیم که با روش تاریخی - توصیفی به این سوال پاسخ دهیم که کنشها و دست آوردهای سیاسی - حکومتی امام رضا چه وجوه برجسته یی داشته است؟ پیش بینی میشود که نهایتاً این فرضیه مستدل شود حضرت رضا علی رغم داشتن مقام معنوی در مسایل سیاسی و حکومتی دورانشان نقش فعالی ایفا نموده و نتایج بسیار مهمی را نیز حاصل نمودند.
مبحث اول؛ مباحث مقدماتی
۱-سیاسی Political)):
سیاسی منسوب به «سیاست» است و سیاست در لغت به معنای پاس داشتن ملک و حکم راندن بر رعیت آمده است(۱)( دهخدا، ج ۲۹ ، ۱۳۴۵: ۷۴۱ ). اما در اصطلاح تعاریف بسیار پردامنه ای از سیاست صورت گرفته است که در یک تعریف عام و کلی میتوان سیاست را هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا عملکرد هر امری از امور چه شخصی چه اجتماعی دانست و به معنای خاص هم آن را امری دانست که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد(۲)( آشوری، ۱۳۶۴: ۱۴۱). لهذا اصطلاح «سیاسی» منسوب به سیاست یا صفتی که به طور کلی در مورد امور مربوط به دولت و حکومت به کار میرود و هم چنین به معنای کسی است که از موقعیتهای محیط برای تحقق هدفهای سیاسی استفاده میکند(۳)( آقا بخشی، ۱۳۸۴: ۵۱۵) ).
۲- حکومتی(governance) :
حکومت بدون «یا»ی نسبت به معنای قضاوت کردن و داوری کردن سلطنت کردن و فرمانروایی کردن آمده است(۴)( دهخدا، ج ۱۹، ۱۳۴۵: ۷۶۱ ). اما در اصطلاح حکومت عبارت است از تشکیلات سیاسی و اداری یک کشور و چگونگی و روش اداره یک کشور یا یک واحد سیاسی مدیریت هدایت و کنترل امور عمومی یک واحد سیاسی (۵)( آقا بخشی، ۱۳۸۴ ۲۷۵ ).
۳-پیشینه ی موضوع
تبیین و تشریح امامت و ولایت عهدی امام رضا در تاریخ اسلام جایگاه مهمی داشته است و از همین رو مورخین و سیره شناسان اسلامی با توسل به روایات تاریخی به مسایل دوران امام رضا بسیار پرداخته اند. در این زمینه سه کتاب روایی عیون اخبار الرضا» نوشته ی شیخ صدوق، بحار الانوار ج ۴۹ نوشته ی علامه مجلسی و مقاتل الطالبین» نوشته ی ابوالفرج اصفهانی که مذهب سنی داشته است شایسته ی استناد هستند در رابطه با زندگانی حضرت رضا الله و تشریح عملکرد سیاسی و حکومتی ایشان توسط نویسندگان معاصر نیز کتابهایی به زبان عربی و فارسی نگاشته شده که مهمترین آن را میتوان کتاب زندگانی سیاسی امام رضا الله نوشته ی جعفر مرتضی عاملی دانست ولی آنچه که این نوشتار را از سایرین متمایز میکند نگاه مقایسه ای به عملکرد سیاسی و حکومتی حضرت رضا و استخراج جنبه های برجسته ی آن است. کاری که از این حیث و زاویه در رابطه با سیره ی سیاسی و اجتماعی امام رضا پیش از این صورت نگرفته و یا لااقل نگارنده پس از بررسی به آن دست نیافته است.
۴-چارچوب نظری؛ گفتمان سیاسی ائمه
بدون تردید یکی از جنبه های اصلی امامت ائمه حاکمیت سیاسی آنان است. سیره ی رسول اکرم در تشکیل حکومت و پس از آن حکومت حضرت علی اله نشان می دهد که تطبیق فرامین و قوانین الهی در سطح جامعه بدون تشکیل یک حکومت اسلامی ممکن نیست. در قرآن کریم نیز به حاکمیت سیاسی ائمه اشاره شده است. خداوند در قرآن می فرماید :
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» (مائده٫ ۵۵)
قاطبه ی مفسران شیعه ولایت را در آیه ی فوق به معنای تصرف در امور دانسته اند و بر اختصاص « وَالَّذِينَ ءَامَنُوا » به حضرت علی الله و تعمیم آن به دیگر ائمه تاکید دارند(۱)(ابی جعفر بن الحسن الطوسى التيبان بيروت الاحياء التراث العربی بی تا ص ۵۵۹ ).
بنابراین ورود ائمه در سیاست و حکومت از شئون امامت و ولایت آنان است. همان گونه که مقصود پیامبر اسلام ﷺ از پرداختن به مسایل حکومتی و سیاسی نه کسب قدرت بلکه نجات انسانیت از تیره بختی و هدایت آنان به سوی سعادت بود ائمه نیز مأمور به این وظیفه اند. اما پر واضح است که به تبع شرایط و مقتضیات زمان و مکان راه کارهای وصول به اهداف نیز متفاوت است. شکی نیست که ائمه معصومین در راه انجام تکلیفشان در شرایط یکسان و برابر قرار نداشتند و متعاقب آن خط مشی و جهت گیری آنان در قبال امورات مسلمین و نسبت آن با دستگاه حکومت طاغوتی متفاوت بوده است اما با همه ی این تفاوتها جهت گیری ها و اتخاد موضع یکایک ائمه را میتوان در چارچوب نظری کلان مکتب تشیع قرار داد که در این چارچوب چند گفتمان اصلی وجود دارد که در واقع هر کدام از ائمه با یکی از این گفتمانها به استقبال مسایل سیاسی و حکومتی رفته اند پس شناخت و تعریف ما از امامت این گونه است که امام با قوه ی عصمتش درست عمل میکند وظیفه ی اصلی امام حفظ دین و انتقال آن به نسل بعدی است و بر سر این وظیفه امام نمیتواند معامله کند به همین دلیل ما اندیشه ی سیاسی و عمل رهبران شیعه را گاهی در گفتمان تقیه گاهی اصلاح و گاهی انقلاب میبینیم در حالی که گفتمان طرف مقابل اغلب استبداد بوده است(۱)( نجف لک زایی امام رضا ساختار قدرت مجله اندیشه ی نو آذر ۱۳۸۵، ش اول، ص ۶۸ )». اگر به کارنامه ی سیاسی ائمه نگاهی بیاندازیم به غیر از امام حسین که با گفتمان انقلاب به تعامل با حاکمان زمانشان پرداختند مابقی ائمه از گفتمانهای اصلاح و تقیه سود میبرند از جمله حضرت علی به مدت ۲۵ سال را در تقیه سپری کرد اما پس از پذیرش خلافت به گفتمان اصلاح روی آورد. ولی سایر ائمه غالباً در قالب گفتمان تقیه به وظیفه ی امامتشان عمل می نمودند و با این روش به امورات شیعیان رسیدگی میکردند شهید مطهری در این زمینه مینویسد: «روشی که شیعه با آن روش شناخته . شده و ائمه ی دین آن را مشخص کرده اند و از علامات و مختصات شیعه شناخته شده، موضوع تقیه است(۲)(مرتضی مطهری سیری در سیره ائمه اطهار تهران صدرا، ۱۳۷۸، ص ۱۱)».
۵-گفتمان سیاسی امام رضا
شرایط زمانی و مکانی متفاوت امام رضا الله نسبت به ائمه ی دیگر گفتمان متفاوتی را برای ایشان رقم زد. در واقع جهت گیریهای سیاسی امام رضا الله را میتوان در دو گفتمان قرار داد گفتمان اول گفتمان اصلاح است که پس از شهادت امام موسی کاظم ، حضرت با این گفتمان به مسایل اجتماعی و سیاسی پرداختند. لذا حضرت با صراحت امامت خویش را اعلام نموده و فعالیتهای خویش را آغاز نمودند در این زمان امام با مناطق مختلف و پیروانشان در اقصی نقاط ارتباط برقرار نموده و پیامهایشان را به آن جا ارسال میکردند. در این زمان امام از فرصت نسبتاً مساعدی که پس از شهادت پدرشان بدست آوردند استفاده نموده و کوشش نمودند که سطح آگاهی و بینش مردم را نسبت به مسایل خلافت و حقانیت آن افزایش دهند. اما در مقطع دوم پس از آمدن به مرو امام رفته رفته وارد گفتمان تقیه میشود چرا که شدیداً تحت نظر است. امام هر چه به پایان عمرشان نزدیک میشوند غلظت گفتمان تقیه بیشتر شده و به تبع آن از غلظت گفتمان اصلاح کم میشود(۱)( نجف لک زایی، همان ص ۶۹).
اما نکته یی که وجود دارد این است که گفتمان تقیه به معنای گفتمان بی طرفی که امروزه مرسوم است نیست چرا که امام پیشوای مردم است و نمیتواند بی طرف باشد. در واقع معنای آیه ی شریفه ی « أَفَمَن يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهْدِي إِلَّا أَن يُهْدَى (یونس (۱۰٫۳۵) همین است. لذا مقام امامت به امام رضا الله اجازه نمی دهد که مثلاً در مقابل مأمون و عملکردهای او بی طرف بماند در واقع تقیه برای ائمه ا یک راهبرد است تا دین را حفظ کنند بنابراین هر چند در ظاهر تقیه یک راهبرد سلبی است اما در واقع یک دستور العمل و استراتژی ایجابی است که با توسل به آن میتوان به اهداف تعیین شده دست یافت. همان گونه که با راهبرد اصلاح و انقلاب همان اهداف را میتوان محقق کرد.
مبحث دوم کنشهای سیاسی - حکومتی امام رضا
در این مبحث با تحلیل موضع گیریها و جهت گیریهای امام رضا در جایگاه امامت و ولایت میخواهیم نشان دهیم که حضرت تا چه اندازه در بزنگاههای سیاست و حکومت و موقعیتهایی که ناخواسته در آن قرار میگیرند از خود ابتکار عمل نشان میدهند.
۱- کنش اصلاحی در مدینه
امام موسی بن جعفر بارها امام رضا را به جانشینی خود و به عنوان امام بعدی شیعیان اعلام نموده بودند. پس از شهادت ایشان بلافاصله امام رضا به صراحت اعلام امامت نمودند. بزرگترین چالشی که ایشان با آن روبرو بودند گروه واقفیه بود که از حیث کلامی امام موسی بن جعفر را آخرین امام میپنداشتند و قایل به زنده شدن و ظهور ایشان بودند.
اما از لحاظ سیاسی حضرت در اوج اقتدار سلسله ی عباسیان به امامت رسیده بودند. سلسله یی که به گفته ی جرجی زیدان؛ از خصوصیات آن این بود که اسرار دولتی را با جدیت کامل محفوظ نگه میداشتند و نقشه های خود را به خصوص اگر به امور خلافت و روابط آنان با سرداران و رجال کشور مربوط بود تا ساعت آخر مخفی نگاه میداشتند (۱)(جرجی زیدان تاریخ تمدن اسلامی ،بیروت دارالکمتبيه الحیاه، (بی تا)، ص ۴۴۱ )» علاوه بر آن این سلسله کوچکترین و کمترین مخالفت را تحمل نمینمود تعاملات خشن هارون الرشید و خلفای پیش از او در رابطه با ائمه گواه بر این ادعاست به هر حال امام رضا با تدبیر و سیاست زیرکانه یی که منشأ الهی داشت توانستند از ضعف و تعلل مقطعی حکومت هارون الرشید که با شهادت امام موسی کاظم به وجود آمده بود بهترین بهره را ببرند ایشان پس از شهادت پدرشان ابتدا درب خانه شان را به روی همه بستند و چنین وانمود کردند که اهل سیاست و دخالت در امور حکومتی نیستند و به شیعیان هم پیام فرستادند که به خانه ی او نیایند. اما پس از هفته یی که حساسیت ها فروکش کرد از خانه خارج شدند و بنابر نقل روایات به بازار رفته و آذوقه خریدند و عده یی را به منزلشان فراخواندند(۲)(محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۹ بیروت مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ ق). همان گونه که عیسی اریلی روایت می کند: «امام این گونه هارون را غافلگیر کرد و مفهوم ساسة العباد(۲)(در زیارت جامعه ی کبیره که اوصاف اهل بیت را بیان نموده آمده است السلام علیک یا اهل بیت نبوة و موضع الرساله..... و ساسة العباد و اركان البلاد. ) زیارت جامعه را محقق ساخت(۳)( علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه في معفرة الائمه تبریز مکتبه بنی هاشم (بی تا)، ص ۱۰۸ ) ».
از این پس تعاملات و مراودات امام رضا با شیعیان و پیروانشان به شبکه یی عظیم و پیچیده تبدیل شد. ایشان ارتباطشان را با مناطق مختلف جامعه ی اسلامی برقرار نمودند نمایندگانی را در بلاد و مناطق شیعه نشین مشخص کردند و به عبارتی میتوان گفت که حضرت رضا در مقابل حکومت عباسیان یک حکومت در سایه تشکیل دادند. هر چند که بسیاری از این وضعیت نسبت به جان و امنیت شخصی حضرت اظهار نگرانی میکردند اما حضرت به آنان اطمینان میدادند که حکومت هارون الرشید به دلیل اختلافات درونی و قیام های کوچک و بزرگی که اینجا و آنجا به وقوع می پیوست در موقعیتی نیست که بتواند به ایشان آسیبی برساند. از این جا بود که ارتباطات امام با آن دسته از افراد و گروههایی که خلافت و حکومت را حق خاندان اهل بیت می دانستند و علویان خوانده میشدند آغاز شد به طور کلی حضرت از مزایا فرصت ها و امکانات منحصر به فردی که در اختیار داشتند سود زیادی بردند و مسیری را پیمودند که به تحکیم موقعیت و گسترش نفوذشان در قسمتهای مختلف حکومت اسلامی بیانجامد به گونه یی که حضرت در زمانی که در مرو بودند و مأمون سخن از ولایت عهدی ایشان می راند فرمودند ... این امر هرگز نعمتی برایم نیافزوده است. من در مدینه که بودم دست خطم در شرق و غرب اجرا میشد. در آن موقع استر خود را سوار میشدم و آرام کوچه های مدینه را می پیمودم و این از همه چیز برایم مطلوب تر بود...( ۴)( محمد بن يعقوب بن الحاق كلینی رازی ،الکافی تهران انتشارات علمیه السلامیع، (بی تا)، ص ۱۵۱).»
این سیاست اصلاحی امام در زمان خلافت امین هم ادامه پیدا کرد بی تجربگی و بی بندوباری امین اجازه داد که مخالفان عباسیان خصوصاً علویان سر به شورش برداشته و از ضعف مرکزیت خلافت بیشترین بهره را ببرند در این هنگام نیز امام رضا الله هم چنان در مدینه به روشنگری و پردازش امورات شیعیانشان ادامه میدادند حضرت برخلاف گروههای مختلف علویان که بعضاً با اغراض شخصی علیه دستگاه خلافت میشوریدند بر این باور بودند که در ابتدا باید سطح معرفت و آگاهی جامعه را نسبت به مسایل دینی و معرفتی بالا برد. لذا حضرت به شورشهای لحظه یی و بی هدف علیه حکومت عباسیان اعتقادی نداشتند و هرگز به این کار مبادرت نکردند. چرا که حضرت بر آن بود تا مردم را از افتادن در دام حرکتهایی که از سرچشمه ی اصیل شیعه سیراب نشده و از نعمت امامت بی بهره بودند بازدارد حضرت در این باره آشکارا و بدون هیچ گونه مماشات سیاسی و تقیه ی مذهبی فعالیت مستقل خود را شروع کرد(۱)(عبدالمجید ناصری داودی تشیع در خراسان عهد تیموریان مشهد آستان قدرس زضوی، ۱۳۷۸، ص ۶۵)».
در این میان یک فرصت طلایی برای سیاست اصلاحی امام رضا به وجود آمد و آن عبارت بود از جنگی که میان دو برادر یعنی امین و مامون در گرفت در این فاصله حضرت با شگرد ویژه شان نفوذشان را در میان مردم به سرعت افزایش دادند و نوشته هایشان را در شرق و غرب کشور منتشر میکردند و میرفت که تمام اقشار و گروه ها را شیفته ی خود سازند. روند رو به رشد سیاست اصلاحی امام رضا الله به سرعت در حال تکامل بود این که باعث شد مأمون خلیفه ی زیرک و دانشمند عباسی را که توانسته بود دیگر رقبا از جمله برادرش امین را از میدان بدر کند از روشنگریهای امام نگران نماید. لذا او در قبال امام رضا الحربه یی را به کار برد که ناخواسته حضرت را وارد گفتمان تقیه نمود. گفتمانی که بازهم حضرت در ضمن آن جهت گیریهایشان نسبت به سیاست و دستگاه خلافت مبتنی بر اصل حکمت و قرین خلاقیت بود.
۲ - کنش سلبی در خراسان
بنابر دلایلی که خواهیم گفت مأمون گروهی به سرکردگی رجاء بن ضحاک را به مدینه فرستاد تا امام را تحت الحفظ به مرکزیت خلافت در مرو بیاورند بالاخره علی رغم میل باطنی امام ایشان را به مرو آوردند امام که از قصد مأمون به خوبی آگاه بودند هنگام عزیمت با شیعیان و بستگانشان برای همیشه خداحافظی کردند و با همین تدبیر اذهان مردم را نسبت به نیات مأمون روشن نمودند. در طول راه از مدینه تا مرو حوادثی به وقوع پیوست که امام رضا در متن آن قرار داشتند. حضرت در هر کجا زمینه را مساعد مییافتند از فرصت استفاده کرده و پیام امامتشان را به سمع مردم میرساندند ماجراهای اعجاب انگیزی که در میانه ی راه اتفاق افتاد جملگی نشان از آن داشت که حضرت بنای همکاری با حکومت طاغوتی مأمون را ندارند. حضرت در اجتماع عظیم مردم نیشابور در یک عبارت کوتاه مفاهیم بسیاری را به. مردم منتقل کردند. آن جا که حدیث قدسی را نقل کردند: كلمة لا اله الا الله حصنى، فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابی آن گاه پس از مکثی کوتاه ادامه دادند بشرطها و شروطها و انا من شروطها(۱)(ابی جعفر محمد بن حسین قمی صدوق همان ص ۲۰۸ نمحمد باقر مجلسی، همان، ص ۱۲۳)» .
هنگامی که کاروان امام به مرو رسید علی رغم استقبال ریاکارانه ی مأمون از ایشان حضرت دریافتند که با چه شخصیت زیرک و مرموزی طرف هستند شخصی که علی رغم ضعف بنیه ی خانوادگی در خاندان عباسی توانسته بود خلافت را قبضه کند جلال الدین سیوطی در تاریخ الخلفا» شخصیت مأمون را این گونه توصیف میکند مأمون» برترین خلیفه ی عباسیان از نظر چاره اندیشی و اراده و بردباری و علم و تدبیر و سواد و دانش بود(۲)( جلال الدین ابی بکر سیوطی تاريخ الخلفاء مصر السعادة، ۱۳۷۱ ق، ص ۳۰۶ )»ضمن آن که در کنار مأمون وزیری سیاستمدار و شخص با تجربه ای همانند فضل بن سهل قرار داشت که او نیز میتوانست چالشهای بسیاری را در برابر امام ایجاد کند.
در این شرایط سخت و دشوار امام با جهت گیریهای خاص و منحصر به فردشان تلاش می کردند توطئه های مأمون و درباریان او را نقش بر آب سازند نحوه ی خروج امام الا از مدینه به مرو خداحافظی ایشان با قبر پیامبر ا و خانواده اش در مدینه آغاز مبارزه با دستگاه خلافت طاغوتی مأمون بود برخورد امام با این دستگاه در زمان اقامتشان در مرو حکایت از تحریم حاکمیت عباسی از سوی ایشان داشت چنان که دخالت نکردن ایشان در امور سیاسی و حکومتی - با آن که ولی عهد بود بزرگترین فریاد اعتراض در برابر حکومت نامشروع مأمون به شمار می رفت. این نوع مبارزه سیاسی با حاکمیت طاغوت در زندگی ائمه ی دیگر دیده نمی شود(۱)( محمد علی امینی نگاهی به زندگانی و ولایت عهدی امام رضا ، مشهد به نشر، ۱۳۸۳، ص ۸۴)».
به هر حال با آمدن امام به مرو ایشان از نزدیک زیر نظر دستگاه خلافت قرار گرفتند و چاره ای نداشتند جز این که در چارچوب استراتژی کلان تشیع از گفتمان اصلاح به گفتمان تقیه نقل مکان کنند و موضع گیریهایشان را در قبال حاکمیت با این روش به پیش ببرند. روشی که امام ال ضمن آن که قدرت کنش و عمل چندانی نداشتند اما با واکنشها و عکس العمل هایشان برنامه هایشان را به شکل فعال و همراه با خلاقیت به پیش بردند عدم پذیرش خلافت اکراه از پذیرش ولایت عهدی و پذیرش ولایت عهدی مشروط عناوین اصلی را در این موقعیت تشکیل می دهد.
(صص211-222)
مبحث سوم؛ دست آوردهای سیاسی - حکومتی امام رضا
امام رضا الله نه تنها در شرایطی که دستگاه خلافت برایشان به وجود آورده بود، مرعوب و منفعل نشدند بلکه موفق شدند با تصمیمات و عمل کردهای غافل گیر کننده طرف مقابل را در رسیدن به اهدافشان ناکام بگذارند و به نفع اسلام و پیروانشان از شرایط موجود بهترین بهره برداریها را به عمل آورند تشریح دست آوردهای سیاسی امام رضا از زمان ورودشان به مرو مقصود این مبحث است.
حفظ دین و رسیدگی به امور مسلمین
هر چند ولایت عهدی بر امام رضا اله تحمیل شد و ایشان تا زمانی که مسئله ی جان ایشان به میان نیامده بود از عهده داری آن خودداری میکردند اما باید گفت که ولایت عهدی از منظر امام رضا هم فرصت بود و هم تهدید فرصت از این جهت که حضرت الله در این مقام و موقعیت در عین این که به دلیل محظورات فراوان از سیاست دوری میکردند اما روزنه های روشنی نیز در آن یافته بودند امام رضا الله با ژرف اندیشی و آینده نگری دریافته بودند که از این جایگاه نیز می توان به حفظ دین و رسیدگی به امورات مسلمانان و تبلیغ تشیع استفاده کرد والا بر اساس احکام اولیه ی اسلام هیچ کس حق ندارد به هر شکلی با حکومت ظالم و جابر همکاری کند مگر این که از قبل آن منفعت عقلایی و شرعی برای خودش و خدمت به مسلمانان وجود داشته باشد. حسین انباری در روایتی نقل میکند که من چهارده سال برای امام رضا نامه نوشتم و از کار در دربارهای خلفا اجازه خواستم تا این که حضرت در پاسخ نوشتند نامه ات را خواندم و از بیمی که از این شغل برخود داری آگاه شدم؛ اگر میدانی که هرگاه متصدی کاری در دربارها شوی طبق دستورات پیامبر عمل میکنی و دستیاران و کاتبان تو از هم کیشان تو خواهند بود و هنگامی که مالی به دستت رسید بخشی از آن را به بینوایان مؤمن میدهی بدان اندازه که خود مانند یکی از آنان باشی اگر چنین رفتاری داشتی کار تو در دربار خلفای ستم بنیاد با خدمت به برادران دینی جبران میشود و گرنه خدمت در دربارها جایز نیست(۱)(محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، همان، ص ۱۱۱)».
شهید مطهری ورود به دستگاه حاکم طاغوتی را این گونه مشروع میداند: یک وقت کسی می رود پستی را در دستگاه ظلم اشغال میکند برای این که از این پست و مقام حسن استفاده کند این همان چیزی است که فقه ما اجازه میدهد سیره ی ائمه اجازه میدهد قرآن اجازه می دهد(۲)(مرتضی مطهری همان ص ۲۰۳)».
بنابراین شخص امام رضا ه به همان دلیلی که به انباری اجازه ی مشروط ورود به دستگاه خلافت را میدهد خود نیز به همان دلیل در جامه ی ولایت عهدی قرار میگیرد اما تمام توانش را به کار میگیرد که بهانه ی سوء استفاده ی مأمون و درباریان از این موقعیت را به آنها ندهد بلکه سعی بلیغی به خرج میدهد که اساس دین حفظ و ارتباطشان با مردم مستحکم تر شود. لهذا هر چند که حضرت با گذاشتن شروطی از دخالت در امورات حکومتی و سیاسی کناره می گیرد اما نفس این شروط امام را در هر کجا که مصالح اسلام و مردم در میان باشد از هم کاری منع نمیکند گو این که امام از همان ابتدا مشورت دادن به خلیفه را پذیرفته بودند. بنابراین برخی روایات تاریخی که دخالت امام در تصمیمات حکومتی را حکایت میکند را باید در همین راستا تفسیر کرد. از جمله امام رضا در کشمکش سختی که میان فضل بن سهل و فرماندهان در گرفته بود دخالت نمودند چرا که ایشان حفظ کیان اسلام و بقای قدرت آن و طرد عوامل تجزیه و اختلاف را ضروری میدانستند در این ماجرا هر چند که اساس دستگاه خلافت طاغوتی است اما اختلافات میان درباریان باعث میشد دشمنان اسلام (کفار) به سرزمین مسلمانان چشم طمع بیاندازند و بهای سنگین آن بر دوش مسلمانان میافتاد. لذا امام در همین راستا از خودسری های فضل به مامون چنین هشدار دادند: ای امیرالمونین در باره ی امت محمد ﷺ و آنچه خداوند سرپرستی آن را به تو داده و تو را بدان مخصوص دانسته است از خدا بترس زیرا تو امور مسلمانان را تباه ساختی و کارها را به دیگری واگذار کرده ای که در میان آنان غیر از آنچه خدا حکم کرده است، فرمان دهد(۱)(صدوق عيون الخبار الرضا، همان، ص ۱۵۹ )».
در ماجرای دیگر زمانی که مأمون به امام مژده داد که سپاهیان اسلام منطقه ای را در نزدیکی کابل فتح کرده اند امام الله به جای آن که از این خبر اظهار مسرت کنند، مأمون را ضمن توبیخ به رسیدگی و خدمت هر چه بیشتر به مسلمانان فراخواندند: « درباره امت محمد و حکومتی که بر ایشان داری از خدا بترس چه تو کارهای مسلمانان را تباه ساختی و کار را به دست کسانی سپرده ای که به غیر حکم خدای بزرگ داوری می کنند و خود در این سرزمین مانده ای و خانه ی هجرت و محل فرود آمدن وحی را ترک کرده ای... آیا نمیدانی والی مسلمانان هم چون تیرک میان چادر است که هر کس بخواهد به آن دسترسی دارد؟(۲)(همان: ۱۰۶ )».
همین طور بعد از شورشها و نارضایتیهای عباسیان و خطر وقوع جنگ داخلی امام از سر خیرخواهی به مأمون پیشنهاد کردند از این سرزمین (مرو) خارج شو و این منزل را تغییر بده و در مکان پدران و اجداد خود بغداد اقامت کن و در امور مسلمانان نظر نما و کار ایشان را به غیر خود وامگذار زیرا حق تعالی از آنچه بر آن والی بوده ای از تو سوال میکند همان (۱۵۷).
این نکته را باید متذکر شد که امام در هنگام پذیرش ولایت عهدی اصل مشارکت در مسئولیت های حکومت را رد میکند ولی میپذیرد که از دور بدون هرگونه دخالت در امور و قبول مسئولیت طرف مشورت باشد و این خودداری و پرهیز امام برای این است که نمی خواهد قسمتی از مسئولیت مظالم و جنایاتی که حکومت مرتکب میشود را بر عهده بگیرد و به عنوان این که آن حضرت یکی از اعضای دستگاه حاکم است این مظالم و جنایات به نام او واقع شود(۱)(جعفر مرتضی حسینی همان، ص ۱۳۶ ).
نکته ی دیگر این که امام اگر چه رسماً ولی عهد مأمون بودند اما در مراودات و تعاملات با مردم هیچ وقت با این عنوان در برابر آنان قرار نگرفتند بلکه از جایگاه امام و وصی رسول خدا با مردم سخن گفتند چندین واقعه رخ داد که در ضمن آن مأمون میخواست امام را به عنوان یکی از دست اندرکاران حکومت عباسی قلمداد کند و امام را در تمام عرصه های حکومتی به صحنه بکشاند ولی خیلی زود دریافت که حضور امام به جای برآوردن اهداف مورد نظر، نتایج و خیم تری در بر خواهد داشت(۲)(مرتضی مدرسی امامان شیعی و جنبشهای مکتبی ترجمه ی حمید رضا آژیر مشهد، آستان قدس مدقس رضوی، ۱۳۷۲، ص ۲۷۰).
اما نکته و برداشت مهمتر از مطالب فوق ،کیاست درایت و سیاست امام رضا است که در عین این که در موقعیت بسیار سختی قرار داشتند اما در تصمیمات و اجرائیات منفی حاکمیت دخالتی نداشته و صرفاً در هر کجا که دادن مشورت را به نفع دین و مردم تشخیص دادند دریغ ننمودند.
(صص233-236)